کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نیرومند
فرهنگ نامها
(تلفظ: nirumand) دارای نیرو ، قوی .
-
پهلوان
فرهنگ نامها
(تلفظ: pahle(a)vān) جنگجوی شجاع و زورمند ؛ (به مجاز) آنکه در امری سرآمد است ؛ (به مجاز) قوی هیکل و قوی جثه ؛ (در قدیم) سردار لشکر.
-
شرزین
فرهنگ نامها
(تلفظ: šarzin) (شرز = شرزه به معنی قوی ، نیرومند (به مجاز) شجاع ، دلاور + ین (نسبت)) ، روی هم به معنی نیرومند و قوی ؛ (به مجاز) شجاع و دلاور .
-
تهماسب
فرهنگ نامها
(تلفظ: tahmāsb) (= طهماسب) به معنی دارندهی اسب قوی ، ← طهماسب .
-
برومند
فرهنگ نامها
(تلفظ: bo(a)rumand) بَرمند ، باردار ، بارور ، صاحب نفع ، مثمر ، قوی ، رشید ، کامروا ، کامیاب .
-
دریادل
فرهنگ نامها
(تلفظ: daryā del) (به مجاز) شجاع و قوی ؛ دارای بردباری و گذشت و وارستگی و آزاد منشی ؛ (در قدیم) بخشنده .
-
رستم
فرهنگ نامها
(تلفظ: rostam) کشیده بالا ، بزرگ تن ، قوی اندام ؛ (در قدیم) (به مجاز) مرد شجاع و نیرومند ؛ (در اصل) نام پهلوان معروف شاهنامه است .
-
تهمتن
فرهنگ نامها
(تلفظ: tah(a)m tan) (در قدیم) تنومند ، قوی جثه ، نیرومند ؛ (در اعلام) از القاب رستم زال .
-
تهمورث
فرهنگ نامها
(تلفظ: tahmures) (= طهمورث) به معنی قوی جثه و نیرومند ؛ (در اعلام) نوهی پسری هوشنگ و پدر جمشید جم.
-
شهباز
فرهنگ نامها
(تلفظ: šahbāz) (= شاهباز) ، نوعی باز سفید رنگ با چشمان زرد و پنجه و منقار قوی که در قدیم آن را برای شکار تربیت میکردند .
-
ضیغم
فرهنگ نامها
(تلفظ: zeyqam) (عربی ، ضَیغم) شیر بیشه ، شیر قوی ؛ (به مجاز) شجاع و دلیر ؛ (در اعلام) نام چند تن از اشخاص در تاریخ .
-
برمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: barmand) (بَر = سود ، فایده ، سینه ، آغوش ، پهلو + مند (پسوند دارندگی )) ، سودمند ، منفعت دار ، تنومند ، برومند؛ (به مجاز) قوی و نیرومند .
-
تهمینه
فرهنگ نامها
(تلفظ: tahmine) (در اعلام) همسر رستم پهلوان اساطیری ایران و مادر سهراب .(تهمینه مرکب از 'تهم' به معنی نیرومند و قوی + پسوند نسبت ' ینه ') .
-
هنرمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: honarmand) آنکه توانا در خلق آثار هنری است ؛ آن که دارای مهارت و فنی است ؛ (در قدیم) آن که دارای فضل و کمال یا فضایل اخلاقی است ؛ (در قدیم) قوی ، نیرومند .
-
شرف
فرهنگ نامها
(تلفظ: šaraf) (عربی) حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزش های اخلاقی بوجود میآید ، بزرگواری ، افتخاری که از امری نصیب شخص میشود ؛ برتری ؛ (در احکام نجوم) محل یک سیاره در منطقه البروج که سیاره در آن محل تأثیری قوی دارد .