کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قبیله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ایلآی
فرهنگ نامها
(تلفظ: il āy) (ترکی) ماه ایل ، ماه قبیله؛ (به مجاز) زیبارویی از ایل و قبیله.
-
ایللار
فرهنگ نامها
(تلفظ: illār) (ترکی) ایلها ، طایفهها ، قبیلهها.
-
سانان
فرهنگ نامها
(تلفظ: sānān) شاه بزرگ و مهتر ایل و قبیله .
-
احیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ahyā) (عربی) زندگان ، زندگی ، زندگی از نو ؛ خاندانها ، قبیلهها .
-
میهن
فرهنگ نامها
(تلفظ: mihan) کشوری که در آن شخص به دنیا آمده و تابعیت دولت آن را دارد ، وطن ؛ (در قدیم) زادگاه ، موطن ؛ (در قدیم) خانه ، خانمان ، قبیله .
-
بثینه
فرهنگ نامها
(تلفظ: bosainah) (عربی) (مصغر بَثنَه یا بَثنَة) به معنای مرغزار ، زمین نرم و هموار ، زن صاحب جمال و زیبا؛ (در اعلام) نام فرزند (دختر) امکلثوم دختر علی(ع) ؛ نام زنی از قبیلهی عذره که شاعری فصیح بود و داستان عشق او با جمیل از همان قبیله مشهور است ؛ ن...
-
زند
فرهنگ نامها
(تلفظ: zand) (= ژند) (در اوستا) به معنی شرح و بیان و گزارش ؛ (در قدیم) بزرگ ، عظیم ؛ (در ادیان) مجموعهی تفسیر اَوِستا به زبان فارسی میانه ؛ (در اعلام) شعبهای از قبیلهی لاق که سلسلهی ' زندیان ' (زندیه) از آن شعبه بودند .
-
لیلی
فرهنگ نامها
(تلفظ: leyli) (عربی) (مؤنث الیل) سرخوشی از می ؛ درازترین و تارترین شب ؛ (در قدیم) از الحان موسیقی قدیم ایرانی ؛ (در اعلام) لیلی دختر حطیم از زنان پیامبر اسلام (ص) ؛ لیلی زنی از قبیلهی بنی عامر عرب که طرف عشق مجنون قرار گرفت (لیلی و مجنون) .