کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرزند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بهرود
فرهنگ نامها
(تلفظ: behrud) فرزند نیک .
-
رودین
فرهنگ نامها
(تلفظ: rudin) (رود = فرزند به ویژه پسر + ین (پسوند نسبت)) (به مجاز) فرزند پسر .
-
خلف
فرهنگ نامها
(تلفظ: xalaf) (عربی) صالح ، شایسته (فرزند) ، جانشین ؛ (به مجاز) پیروی کننده از پدر در اخلاق و کردار ؛ (در قدیم) فرزند .
-
پریسکا
فرهنگ نامها
(تلفظ: pariskā) فرزند پرستش کننده .
-
ذریه
فرهنگ نامها
(تلفظ: zorriye) (عربی) فرزندان ، فرزند ، نسل .
-
سلاله
فرهنگ نامها
(تلفظ: solāle) (عربی) نسل ؛ (در قدیم) فرزند ، نطفه .
-
ولید
فرهنگ نامها
(تلفظ: valid) (عربی) (در قدیم) زاده ، فرزند .
-
رونیکا
فرهنگ نامها
فرزند خورشید;دختر خورشید;هدیه خورشید
-
نافله
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāfele) (عربی) (به مجاز) (در فقه) نماز نافله ؛ (در ادیان) عبادتی که انجام دادنِ آن واجب نباشد ؛ فرزندِ فرزند ، نوه ؛ عطیه ، دهش .
-
مهرسام
فرهنگ نامها
اسم ترکیبی پسرانه به معنای خورشید و آتش دو نماد مقدس در ایران باستان.از دیگر معانی آن میتوان به فرزند مهربان،خورشید آتشین و فرزند خورشید اشاره کرد.
-
اردا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ardā) (اوستایی) اَرتا ، مقدس ؛ (در اعلام) فرزند هیستاسب هخامنشی .
-
الزا
فرهنگ نامها
(تلفظ: elzā) (ترکی ـ فارسی) فرزند ایل ، زاییدهی ایل.
-
برسام
فرهنگ نامها
(تلفظ: barsām) از نامهای شاهنامه ؛ (در اعلام) فرزند بیژن فرمانروای سمرقند که با یزدگرد جنگید.
-
سلیله
فرهنگ نامها
(تلفظ: salile) (عربی) (در قدیم) دختر ، دخت ، فرزندِ دختر .
-
شهزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: šah zād) شاهزاده ، فرزند شاه یا از نسل شاه ، عنوان برای امازاده ها .