کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فرد 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پیام
فرهنگ نامها
(تلفظ: payām) الهام ، وحی ، مطلبی که به شکل کلام ، نوشته یا نشانهای از فرد یا گروهی به فرد یا گروه دیگر فرستاده شود.
-
الناز
فرهنگ نامها
ناز ترین یا محبوب ترین فرد یک قوم یا طایفه
-
سرگلان
فرهنگ نامها
(تلفظ: sargolān) (سَر = (به مجاز) برتر ، بهتر ، با ارزشترین بخش یا مهمترین فرد + گُلان) ؛ (به مجاز) بهترین از گلها ؛ (به مجاز) با ارزشترین و مهمترین فرد در میان افراد .
-
واحده
فرهنگ نامها
(تلفظ: vāhede) (عربی) (مؤنث واحد) آنکه در نوع خود بینظیر و منحصر به فرد است ، یگانه ، بیمثل ، یکتا.
-
یگانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: yegāne) صمیمی ، همدل ، یک رنگ ، بیهمتا ؛ بینظیر ، تنها ، منحصر به فرد ؛ (در قدیم) یک ، یکی ، واحد .
-
حنیفا
فرهنگ نامها
(تلفظ: hanifā) (عربی) مسلمان واقعی ، فرد پای بند به اسلام ، یکتا پرست و موحد .
-
داعی
فرهنگ نامها
(تلفظ: dāei) (عربی) دعاکننده ، دعاگو ، دعوت کننده ؛ (در حقوق) دلیل نهایی که باعث اقدام فرد به عملی قانونی یا غیر قانونی میشود ، غرض .
-
شمسه
فرهنگ نامها
(تلفظ: šamse) (عربی ـ فارسی) نقش زینتی به شکل خورشید که در تذهیب ، جواهر سازی ، کاشی کاری و مانند آنها به کار میرود ؛ نوعی پارچه ؛ (در قدیم) خورشید ، و (به مجاز) عالیترین و بهترین فرد.
-
یکتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: yektā) یگانه ، بینظیر ، تنها ؛ (در قدیم) تنها ، فرد ، منفرد ؛ (در قدیم) (به مجاز) جدا ، بینیاز ، فارغ ؛ مستقیم ، راست ؛ مخلص ، صمیمی ؛ یک رنگ ، بیریا ؛ (در قدیم) به تنهایی ؛ ساز زهی که فقط یک سیم یا وتر بر آن بسته باشند .
-
پوراندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: purān doxt) (پوران + دخت = دختر) ، دختر سرخ و گلگون ؛ (به مجاز) زیبارو ؛ (در اعلام) (= بوران دخت) دختر خسرو پرویز ملکهی ساسانی و بیست و هشتمین فرد از ساسانیان که یک سال و چهار ماه در ایران سلطنت کرد. [دکتر معین در ذیل واژهی پوران دخت اشاره ...
-
وصال
فرهنگ نامها
(تلفظ: vesāl) (عربی) رسیدن به فرد مطلوب و هم آغوش شدن با او ؛ رسیدن به چیزی و به دست آوردن آن؛ (در تصوف) پیوند با خداوند و رسیدن به مرتبهی فناء فی الله ؛ (در اعلام) میرزا احمد شفیع بن محمد اسماعیل شیرازی (وصال شیرازی) از شاعران ایران در اوایل دورهی...