کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
فخر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
فخر
فرهنگ نامها
(تلفظ: faxr) (عربی) سربلندی ، سرافرازی ، افتخار ؛ (در قدیم) مایهی سربلندی ، مایهی نازش ؛ (در قدیم) بزرگ منشی ، بزرگی .
-
جستوجو در متن
-
فخریه
فرهنگ نامها
(تلفظ: faxriyye) (عربی) (فخر + ایه (پسوند نسبت)) ، منسوب به فخر ، ← فخر .
-
فخری
فرهنگ نامها
(تلفظ: faxri) (عربی ـ فارسی) (فخر + ی (پسوند نسبت)) ، منسوب به فخر ، ← فخر .
-
افتخار
فرهنگ نامها
(تلفظ: eftexār) (عربی) فخر، فخر کردن، نازش، نازیدن، سرافرازی.
-
امیرفخر
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir faxr) (عربی) از نامهای مرکب ، ← امیر و فخر .
-
جهان ناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: jahān nāz) مایهی افتخار جهان ، فخر جهان .
-
کیناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: ke(a)y nāz) (کی + ناز (افتخار ، فخر ، تفاخر)) ؛ به معنی موجب افتخارِ پادشاه و بزرگان .
-
نازوالا
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāz vālā) مایهی فخر و مباحات بسیار ، دارای ناز و کرشمه شایسته و پسندیده ؛ (به مجاز) بسیار جذاب و دلپذیر .
-
گیتیناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: giti nāz) افتخار جهان ، موجب نازش و افتخار دنیا ، فخر کننده به عالم .
-
الناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: elnāz) (ترکی ـ فارسی) مایه افتخار ایل ، باعث فخر و تفاخر شهر و ولایت ، موجب نعمت و رفاه و آسایش.
-
کیاناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyā nāz) (کیا + ناز (افتخار، فخر ، تفاخر)) رویهم به معنی موجب افتخار پادشاهان و سروران و بزرگان؛ (به مجاز) بزرگزاده.
-
نازآفرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāz āfarin) (= نازآفریننده) (به مجاز) معشوقی که ناز بسیار به کار برد ؛ آنکه نعمت و رفاه و خوشی پدید آورد ؛ نازآفریده ؛ پدید گشته از ناز و فخر و تکبر ؛ به لطف و نرمی آفریده شده .