کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
غير متصل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
خوشه
فرهنگ نامها
(تلفظ: xuše) (در گیاهی) تعدادی دانه ، میوه یا گل که به محور متصل باشند ؛ (در نجوم) دستهای از ستارگان، سنبله .
-
واصل
فرهنگ نامها
(تلفظ: vāsel) (عربی) متصل ، پیوسته ؛ (در قدیم) آرایشگر ؛ (در تصوف) آن که به مقام قرب رسیده است ، رسنده به مرحلهی فنای فی الله .
-
اورمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: orāmān) اشکال و زحمت و رنج ؛ جنگل ؛ نام منطقه ای از کردستان ایران ] اورامان[ که از طرف شرق متصل است به مریوان و از غرب به شمال به شهر زور و از جنوب به جوانرود ؛ نام رشته کوههایی که قسمتی از مرزهای ایران و عراق را تشکیل می دهد.
-
بدخشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: badaxšān) یعنی سرزمین منسوب به بدخش یا بلخش که معادن لعل در آن یافت میشود. بدخشان سرزمینی است در کشورِ افغانستان در قسمت شرقی آن و متصل به ترکستان شرقی ، لعل بدخش یا بدخشان منسوب به این ناحیه است و از قدیم شهرت بسیار داشته است و مرکز آن فیض آ...