کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عَمِلَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
امل
فرهنگ نامها
(تلفظ: amal) (عربی) (در قدیم) امید و آرزو.
-
جستوجو در متن
-
حسنه
فرهنگ نامها
(تلفظ: hasane) (عربی) خوب ، نیک ، پسندیده ، عمل نیک و پسندیده ؛ عمل پسندیده به ویژه عمل مطابق با شرع ، کار نیک .
-
دیندار
فرهنگ نامها
(تلفظ: din dār) آن که به مبانی دینی اعتقاد دارد و به دستورهای آن عمل میکند ، متدین .
-
بهاره
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahāre) مربوط به بهار ، به عمل آمده در بهار ، منسوب به بهار . ← بهار .
-
باقیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: bāqiye) (عربی) (مؤنث باقی) ، عمل صالح ؛ آن که یا آنچه وجود دارد ، موجود ؛ پاینده ، پایدار
-
تابش
فرهنگ نامها
(تلفظ: tābeš) (اسم مصدر از تابیدن) ، عمل تابیدن ، درخشش ؛ شعاعهایی که از منبع تابنده پراکنده میشود، نور ، روشنی .
-
چالاک
فرهنگ نامها
(تلفظ: čālāk) دارای سرعت و مهارت در عمل ، چابک ؛ (در قدیم) بلند ، آراسته ، بزرگوار.
-
سرایش
فرهنگ نامها
(تلفظ: so(a)rāyeš) (اسم مصدر از سرودن و سراییدن) ، عمل سرودن ، سرایندگی .
-
نگاه
فرهنگ نامها
(تلفظ: negāh) عمل نگریستن ، دید ، نظر ؛ چشم ؛ (به صورت شبه جمله) (در گفتگو) نگاه کنید ، نگاه کن.
-
گل بهاره
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol bahāre) گل + بهاره = مربوط به بهار ، به عمل آمده در بهار ، گلِ بهاری ، گلی که در بهار می شکفد ؛ به مجاز) زیبا و با طراوت .
-
صالح
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāleh) (عربی) شایسته و درستکار ، نیک ، خوب ، درست؛ (در قدیم) دارای اعتقاد و عمل درست دینی؛ (در اعلام) نام پیغمبری از قوم ثمود که طبق روایات وی بر قوم ثمود نبوت میکرد ، او را از فرزندان سام بن نوح نوشتهاند .
-
آفرینش
فرهنگ نامها
(تلفظ: āfarineš) عمل آفریدن ، خلقت ، خلق ، ابداع ، انشا ، کائنات ، ماسوی الله؛ (در قدیم) (به مجاز) همهی آفریدگان، جهان هستی ؛ (در قدیم) (به مجاز) سرنوشت ، حکم تقدیر.
-
نوازش
فرهنگ نامها
(تلفظ: navāzeš) (اسم مصدر از نوازیدن) ، از روی مهربانی دست بر سر و روی کسی کشیدن ؛ به آرامی و پیاپی لمس کردن ، مهربانی ، لطف ؛ (در قدیم) تسلی و دلجویی ، بخشش و عطا ، ترنم و تغنی؛ عمل نواختن آلات موسیقی .
-
صدری
فرهنگ نامها
(تلفظ: sadri) (عربی ـ فارسی) (صدر + ی (پسوند نسبت)) ، منسوب به صدر ، مربوط به صدر (سینه) ، ← صدر؛ (در موسیقی ایرانی) گوشهای در آواز افشاری از ملحقات دستگاه شور ؛ (در گیاهی) نوعی برنج مرغوب که در گیلان و مازندران به عمل میآید .