کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طَریق و آئین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
هودین
فرهنگ نامها
(تلفظ: hodin) (هو = خوب + دین) دین خوب ، آئین نیک ، آنکه دارای دین و آئین خوب باشد .
-
وحیدالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: vahidoddin) (عربی) یگانه و بینظیر در دین و آئین .
-
محمدآئین
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohammad ā’in) از نامهای مرکب ، ← محمد و آئین .
-
منیرالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: moniroddin) (عربی) سبب روشنی دین و آئین .
-
مانی
فرهنگ نامها
(تلفظ: māni) مانی (در لغت) به معنی ' اندیشمند ' است ؛ (در اعلام) بنیان گذار آئین مانوی ، وی پسر ' فاتک ' بود و در ایام جوانی به آموختن علوم و حکمت و غور و مطالعه در ادیان زرتشتی و عیسوی و سایر دینهای زمان خویش پرداخت و در 24 سالگی ادعای پیامبری کرد ...
-
فرآئین
فرهنگ نامها
(تلفظ: far ā’in) (فر = شکوه و جلال + آئین) ، موجب شکوه و جلالِ دین و آیین ، باعث عظمت دین .
-
آئین
فرهنگ نامها
(تلفظ: ā’in) (پهلوی) کیش ، روش ، دین ، شیوهی مناسب و مطلوب ؛ (در قدیم) جلال و شکوه ، عادت و خوی .
-
گلآئین
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol ā’in) (گل + آئین = (در قدیم) جلال و شکوه) ، دارای جلال و شکوه گل ؛ (به مجاز) زیبا ، لطیف و با طراوت .
-
نصرتالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: nosratoddin) (عربی) موجب پیروزی دین و آئین ، یاور و کمک دین ؛ (در اعلام) نام چندین تن از پادشاهان در تاریخ .
-
بهاءالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahā’oddin) (عربی) آن که به آئین و دین خود ارزش دهد ؛ (در اعلام) شیخ محمدبن حسین عاملی (منسوب به جبل عامل) معروف به شیخ بهائی ، دانشمند بنام عهد شاه عباس صفوی .
-
ظهیرالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: zahiroddin) (عربی) پشتیبانِ کیش و آئین ؛ (در اعلام) نام چند تن از مشاهیر از جمله ظهیرالدین فاریابی [ظهیر فاریابی] شاعر معروفِ ایرانی قرنِ ششم (هـ.ق) .
-
رشنان
فرهنگ نامها
(تلفظ: rašnān) (در اوستایی) منسوب به رَشن که در آئین زرتشتی فرشتهی عدالت است و به معنی عادل و دادگر میباشد ؛ (در فارسی) (رَشن = رش و باران + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به رَشن و رَش ، منتسب به باران (اندک) ؛ (به مجاز) با طراوت .
-
نصرالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: nasroddin) (عربی) موجب پیروزی دین ، یاور و مدد کار دین و آئین ؛ (در اعلام) نام بسیاری از مشاهیر در تاریخ از جمله ملانصرالدین یا شیخ نصرالدین یا خواجه نصرالدین از مشاهیر ظرفا که در لطیفهگویی بینظیر و گفتارهای وی در این باب ضرب المثل است .
-
دادبه
فرهنگ نامها
(تلفظ: dād beh) (در قدیم) دارندهی بهترین داد (عدل ، داوری ، دادگری) ؛ (در اعلام) دادبه [در منابع عربی] یا روزبه نامِ عبدالله ابن مقفع نویسنده و مترجم مشهور قرن دوم هجری [مترجم کلیله و دمنه] قبل از پذیرفتن آئین اسلام.