کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طراوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
طراوت
فرهنگ نامها
(تلفظ: tarāvat) (عربی) تر و تازگی ، (در قدیم) (به مجاز) سامان و رونق .
-
جستوجو در متن
-
شاداب
فرهنگ نامها
(تلفظ: šādāb) با طراوت ، تازه ، شاد ، شادان ، مسرور .
-
یاسناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: yās nāz) (به مجاز) به زیبایی و طراوت یاس .
-
خرم
فرهنگ نامها
(تلفظ: xorram) سرسبز و با طراوت ، شاد ، خوشحال ، خوب ، خوش ، فرخنده ، مبارک .
-
آیسودا
فرهنگ نامها
(تلفظ: āy sudā) (آیسودا) ماه در آب ؛ (به مجاز) زیبا رو و با طراوت .
-
مهران گل
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehrān gol) (به مجاز) ویژگی آن که زیبا ، لطیف ، با طراوت و مهربان است.
-
همیشار
فرهنگ نامها
(تلفظ: hamišār) همیشه بهار ؛ (به مجاز) سرسبز و خرم و با طراوت .
-
راشا
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāšā) (راش = گیاهی درختی + ا (پسوند نسبت)) ، منسوب به راش ؛ (به مجاز) سرسبز و خرم و با طراوت ؛ به علاوه راهِ شادی .
-
رامیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāmiyā) (رامی = نوعی گل ؛ (در عربی) ثیل سیام + ی (پسوند نسبت)) ، منسوب به رامی (گل) ؛ (به مجاز) زیبا و با طراوت .
-
روحافزا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruh afzā) آنچه به روان انسان شادابی و طراوت می بخشد ، جانبخش ، مفرح ؛ گوشهای در موسیقی ایرانی .
-
ژاله رخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: žāle rox) آنکه دارای چهرهای لطیف و با طراوت مثل شبنم و باران است ؛ (به مجاز) زیبا رو .
-
بهارک
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahārak) ]بهار + ک(اَک)/-ak/ (پسوند شباهت)[ به معنای مانند بهار ، همچون بهار ؛ (به مجاز) زیبا با طراوت.
-
جوان
فرهنگ نامها
(تلفظ: javān) آن که زمان زیادی از عمرش نگذشته است ، کم سن و سال ؛ (به مجاز) شاداب و با طراوت.
-
خرمچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: xorram čehr) گشاده رو ، خنده رو ، شاداب و با طراوت ؛ (به مجاز) زیبا رو .