کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
طبیعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پرهام
فرهنگ نامها
طبیعت/ الهه تقدیر کننده طبیعت
-
آبگین
فرهنگ نامها
(تلفظ: ābgin) دارای طبیعت آب ؛ آینه ، آیینه .
-
شیمه
فرهنگ نامها
(تلفظ: šime) (عربی) (در قدیم) عادت و طبیعت ، خوی ، خصلت ، طینت ، سرشت .
-
برکت
فرهنگ نامها
(تلفظ: bare(a)kat) (عربی) فراوانی و بسیاری و رونق ؛ خجستگی ، یمن ، مبارک بودن؛ نعمت های موجود در طبیعت، چنان که نان.
-
حکیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: hakim) (عربی) پزشک ، طبیعت ، دانا ، خردمند ، فرزانه ، دانا به چیزی (دانندهی امری) ؛ از نامهای خداوند.
-
کیانا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ki(e)yānā) (کیان + ا (پسوند نسبت)) ، منسوب به کیان ، ← کیان ؛ به علاوه این واژه (در قدیم) به معنی طبیعت بوده است .
-
کیمنش
فرهنگ نامها
(تلفظ: ke(a)y maneš) صاحب طبع شاهانه ، شاه طبیعت ، بزرگ منش ؛ (در اعلام) به قول ابوریحان کی منش پسر کیقباد و جد کی لهراسب بوده است.
-
نهاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: na(e)hād) سرشت ، طبیعت ؛ ضمیر ، دل ؛ بنیاد ، اساس ؛ (در قدیم) روش ، طریقه ؛ آئین ، آداب ، قاعده ؛ مقام، جایگاه.
-
منش
فرهنگ نامها
(تلفظ: maneš) اخلاق و رفتاری که ناشی از خوی و خصلتها و عادتهای رفتاری یک شخص است ، خوی، طبیعت ؛ شخصیت برجسته و عالی ، طبع عالی ؛ (درقدیم) اندیشه ، تفکر ؛ تصمیم ، قصد ، نیت؛ مزاج .