کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سفید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گل سفید
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol sefid) نوعی از گل سرخ که سفید و خوشبوی میباشد که به هندی گل سبوتی میگویند ، گل مشکین، ورد چینی .
-
جستوجو در متن
-
مهدیس
فرهنگ نامها
مانند ماه، سفید رو و زیبا
-
مروء
فرهنگ نامها
سنگی سفید و رقیق و شکننده
-
سپنتمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: sepantmān) (اوستایی) (= اسپتمان ، اسپیتمان) به معنی از نژاد سفید ، از خاندان سفید ؛ (در اعلام) نام خانوادگی زرتشت پیامبر است.
-
سپیدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: sepid doxt) (سپید + دخت = دختر) ، دختر سفید روی ، دختر سفید چهره و (به مجاز) زیبا روی .
-
سمندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: saman doxt) (سَمن + دخت = دختر) ، دختر سفید چهره و لطیف ؛ (به مجاز) زیبا رو و سفید .
-
حوریه
فرهنگ نامها
(تلفظ: huriye) (عربی) زن سفید پوست و زیبا روی .
-
پرستو
فرهنگ نامها
(تلفظ: parasto) پرندهای با جثهای کمی بزرگتر از گنجشک و سیاه و سفید ، چلچله.
-
کیارنگ
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyā rang) پاک ، پاکیزه ، رنگ پاک و پاکیزه ، سفید .
-
سپیدرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: sepid ru) سفید رو(ی) ؛ (به مجاز) زیبا رو(ی) .
-
سیمینعذار
فرهنگ نامها
(تلفظ: simin eezār) (در قدیم) (به مجاز) ، دارای چهرهی سفید و زیبا .
-
شیدبخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: šid baxt) دارای بخت درخشان ، سفید بخت .
-
لاچین
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāčin) (ترکی) شاهین شکاری ، شاهین سفید ، باز شکاری .
-
صهیب
فرهنگ نامها
(تلفظ: sohaib) (عربی) (مصغر اَصْهَب) ، سرخ و سفید به هم آمیخته ؛ آن که موهای سرخ و سفید به هم آمیخته دارد؛ آنکه یا آنچه سفیدی آن آمیخته با سرخی (گندمگونی) باشد ؛ کنیهی شیر درنده؛ (در اعلام) نام یکی از اصحاب پیامبر اکرم (ص) .