کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سر و سر داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تاران
فرهنگ نامها
(تلفظ: tārān) [تار (= تارک) ، تارک سر ، فرق سر + ان (پسوند نسبت)] منسوب به تار ، تارک ، فرق سر ، تارک سر ؛ (به مجاز) بسیار عزیز و گرامی ؛ (در ترکی) زمین گسترده ، مزرعه .
-
تارک
فرهنگ نامها
(تلفظ: tārak) قسمت بالا و میانیِ سر ، فرق سر ؛ (به مجاز) اوج .
-
کمال
فرهنگ نامها
(تلفظ: kamāl) (عربی) آخرین حد چیزی ، نهایت ، بسیاری ؛ سر آمد بودن در داشتن صفتهای خوب ، بیعیب و نقص بودن ، کامل بودن ؛ خردمندی و دانایی ، فرزانگی ، درایت ؛ کاملترین و بهترین صورت و حالت هر چیز ؛ (در تصوف) رسیدنِ سالک به مقام محو ؛ (در فلسفه) صورت و...
-
سرافشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: sarafšān) (در قدیم) جنبانندهی سر از ناز و کرشمه و یا از کبر و غرور ؛ (به مجاز) ویژگی کسی که سر می دهد و فداکاری میکند .
-
ساره
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāre) (عبری) (= سارا ، سارای) به معنی امیرهی من ؛ (در اعلام) زوجه ابراهیم خلیل (ع) و مادر اسحاق (ع) ؛ (در هندی) شاره یا نوعی لباس محلیِ زنان هند و پاکستان که به صورت پارچهای سبک و بلند است و یک سر آن را به دور کمر میپیچند و سر دیگر آن را بر...
-
لالهسار
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle sār) لاله سر ؛ مرغی است خوش آواز و سر سرخ ؛ به علاوه (لاله + سار (پسوند مکان)) ، ← لالهزار .
-
اخلاص
فرهنگ نامها
(تلفظ: exlās) (عربی) دوستی خالص داشتن ، خلوص نیت داشتن ، عقیده داشتن ، عقیده پاک داشتن ، ارادت صادق داشتن؛ (در تصوف) یک سره روی کردن و پرداختن به خداوند ؛ سورهی صد و دوازدهم از قرآن کریم دارای چهار آیه ؛ (در قدیم) رها کردن ، نجات دادن .
-
خروشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: xorušān) آن که خروش بر میآورد ، خروشنده ؛ (به مجاز) پر تلاطم و پر سر و صدا و جوشان.
-
زوبین
فرهنگ نامها
(تلفظ: zubin) (در قدیم) نوعی نیزهی کوچک با سر دو شاخه و نوک تیز ؛ (در اعلام) نام پسر پیران و نام پسر کاووس .
-
مدثر
فرهنگ نامها
(تلفظ: moddasser) (عربی) جامه در سر کشیده ؛ سورهی هفتاد و چهام از قرآن کریم دارای پنجاه و پنج آیه .
-
مرحمت
فرهنگ نامها
(تلفظ: marha(e)mat) (عربی) لطف و مهربانی داشتن ، مهربانی ، لطف .
-
اجلال
فرهنگ نامها
(تلفظ: ejlāl) (عربی) بزرگ داشتن ، تجلیل ؛ شوکت و جلال ، بلندی مقام ؛ کبریا و عظمت پروردگار .
-
التیام
فرهنگ نامها
(تلفظ: eltiyām) (عربی) به هم آوردن ، سر به هم آوردن ، پیوسته شدن ، سازواری میان دو چیز ؛ (به مجاز) صلح و آشتی .
-
بصیرت
فرهنگ نامها
(تلفظ: basirat) (عربی) بینایی ؛ (به مجاز) آگاهی داشتن از امری و جزئیات آن را در نظر داشتن ، آگاهی و دانایی؛ (در تصوف) نیروی باطنی که سالک با آن حقایق و باطن امور و اشیا را در می یابد.
-
مروت
فرهنگ نامها
(تلفظ: morovvat) (عربی) جوانمردی ، مردانگی ؛ (در فقه) ملازمت عادات پسندیده و پرهیز از عادات مکروه و داشتن بزرگ منشی و بلند همتی .