کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ودیع
فرهنگ نامها
(تلفظ: vadie) (عربی) آرام ، ساکن و نرمخوی .
-
یانیک
فرهنگ نامها
(تلفظ: yānik) (ترکمنی) (در اعلام) نام یکی از طایفه های ترکمن ساکن ایران .
-
آرامیان
فرهنگ نامها
(تلفظ: ārāmiyān) نام شعبهای از نژاد سامی ، فرزندان آرام ؛ (در اعلام) پنجمین پسر سام ساکن سوریه و بینالنهرین .
-
آسوده
فرهنگ نامها
(تلفظ: āsude) (صفت فاعلی از آسودن) استراحت یافته ، راحت کرده ، آرام گرفته ، ساکن ، فارغ ، خوش ، مسرور ، بیرنج.
-
گیلان
فرهنگ نامها
(تلفظ: gilān) (گیل = قوم ساکن گیلان + ان (پسوند مکان)) به معنی سرزمین گیلها .
-
گیلدا
فرهنگ نامها
(تلفظ: gildā) (گیل = قوم ساکن گیلان + دا = دادن ، آفریدن ، ساختن) (به مجاز) پرورش یافتهی مردم گیل (گیلان).
-
هجرت
فرهنگ نامها
(تلفظ: hejrat) (عربی) از کشور یا زادگاه خود به جای دیگر رفتن و در آنجا ساکن شدن ؛ مهاجرت پیغمبر اکرم (ص) از مکه به مدینه که مبنای گاهشماری و تاریخ مسلمانان است .
-
ستاره
فرهنگ نامها
(تلفظ: setāre) (در نجوم) هر یک از اجسام نورانی آسمان که معمولاً شبها از زمین به صورت نقطههای نورانی چشمک زنِ نسبتاً ساکن دیده میشوند ؛ اختر ، نجم ؛ (به مجاز) بخت و اقبال و نماد شخص مجلس آرا و زیبا رو .
-
گیلنوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: gil nuš) (گیل = گیلان ، قوم ساکن گیلان + نوش = عسل ، زندگی ، شیرین) (به مجاز) ویژگی آن که ویژگیهای (شیرینی و گوارایی) گیلان را دارد ؛ (به مجاز) آن که مظهر زندگی و جاودانی گیل (گیلان) است .
-
کریوند
فرهنگ نامها
کریوند از طایفه بساک چهار لنگ بختیاری میباشد که در بخشهای مختلف استان لرستان ساکن اند کر در زبان لری به معنای پسر میباشد.{وند} هم یک پسوند است که اکثر طوایف لر این پسوند را دارند