کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سالَک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سالک
فرهنگ نامها
(تلفظ: sālek) (عربی) آن که راهی را طی کند ، رونده ، راه رو ؛ (در تصوف) آن که مراحل سلوک عرفانی را معمولاً با ارشاد پیری میگذراند .
-
واژههای همآوا
-
سالک
فرهنگ نامها
(تلفظ: sālek) (عربی) آن که راهی را طی کند ، رونده ، راه رو ؛ (در تصوف) آن که مراحل سلوک عرفانی را معمولاً با ارشاد پیری میگذراند .
-
جستوجو در متن
-
رجا
فرهنگ نامها
(تلفظ: rajā) (عربی) (در قدیم) امیدوار بودن، امیدواری ، امید ؛ (در عرفان) امیدواری سالک به لطف خدا .
-
شادی
فرهنگ نامها
(تلفظ: šādi) وضع و حالت شاد ، شاد بودن ، خوشحالی ، سرور ؛ (در قدیم) جشن ؛ (در عرفان) بسطی که پس از قبض برای سالک حاصل میشود .
-
طالب
فرهنگ نامها
(تلفظ: tāleb) (عربی) خواستار ، خواهان ؛ (در تصوف) سالک ؛ (در اعلام) طالب آملی از شعرای معروف ایران در قرنِ یازدهم (هـ.ق) .
-
محب
فرهنگ نامها
(تلفظ: moheb(b)) (عربی) (در قدیم) محبت ورزنده به کسی یا به چیزی ، دوست دارنده ، دوستدار ؛ (در تصوف) دوستدار خداوند ، سالک .
-
لقا
فرهنگ نامها
(تلفظ: le‛qā) (عربی) (در قدیم) دیدار ، ملاقات ، چهره ، صورت ؛ (در تصوف) پیدا شدن استعدادی در دل سالک تا حق در آن ظاهر شود.
-
بصیرت
فرهنگ نامها
(تلفظ: basirat) (عربی) بینایی ؛ (به مجاز) آگاهی داشتن از امری و جزئیات آن را در نظر داشتن ، آگاهی و دانایی؛ (در تصوف) نیروی باطنی که سالک با آن حقایق و باطن امور و اشیا را در می یابد.
-
تجلی
فرهنگ نامها
(تلفظ: tajalli) (عربی) ظاهرشدن ، آشکارشدن ، ظاهر و جلو هگر شدن آثار خداوند ؛ (در تصوف) آشکار شدن و ظهور کردن ذات و صفات الوهیت در دل سالک .
-
شمایل
فرهنگ نامها
(تلفظ: šamāyel) (عربی) ظاهر کسی یا چیزی ، شکل و صورت ؛ (در قدیم) خویها ، خصلتهای نیکو و پسندیده؛ (در عرفان) اندک جذبهی الهی را گویند که گاه هست و گاه نیست تا سالکِ مغرور ، مغلوب شود.
-
محبت
فرهنگ نامها
(تلفظ: moha(e)bbat , mahabbat) (عربی) دوست داشتنِ کسی یا چیزی ، مهربان بودن نسبت به کسی یا چیزی ، مِهر ، دوستی؛ (در تصوف) شور و شوق بسیار داشتنِ سالک برای رسیدن به خداوند .
-
دلگشا
فرهنگ نامها
(تلفظ: del gošā) شادی آفرین و فرحبخش ؛ (در موسیقی ایرانی) رِنگی در دستگاه سه گاه ؛ (در تصوف) صفت فیاضی و فتاحیِ خداوند که در مقام انس ، دل سالک با آن آرامش مییابد .
-
توحید
فرهنگ نامها
(تلفظ: to(w)hid) (عربی) (در ادیان) یگانه دانستن خدا ؛ اقرار به یگانگی خداوند ،یکتا پرستی ؛ اخلاص؛ (در تصوف) مرحلهای از سلوک در آن ، سالک ذهن خود را از هر چه غیر حق است، خالی میکند و جز به خداوند به چیزی توجه ندارد .