کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زِرِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سیمینزر
فرهنگ نامها
(تلفظ: simin zar) (سیمین= نقرهای + زر = طلا) ، ساخته شده از نقره و طلا ؛ (به مجاز) ارزشمند ، گرانبها.
-
جستوجو در متن
-
زربار
فرهنگ نامها
(تلفظ: zar bār) آن که زر بارد ، زربخش ، آن که زر از دستش بارد و زر بخشد .
-
زریاب
فرهنگ نامها
(تلفظ: zar yāb) زر ، آب زر ، زرباف ، به تعبیری یابندهی زر .
-
زرفام
فرهنگ نامها
(تلفظ: zar fām) (زر + فام (پسوند )) ، به رنگ زر ، طلایی .
-
زروند
فرهنگ نامها
(تلفظ: zarvand) دارندهی زر و طلا ، صاحب زر .
-
زرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: zarrin) از جنس زر، به رنگ زر ، طلایی ، زیبا و آراسته.
-
دایانا
فرهنگ نامها
(تلفظ: dāyānā) (دایا (زر سرخ و طلا) + پسوند اسم سازِ ( نا)) به معنی مثل زر سرخ و (به مجاز) زیبا روی .
-
زرآسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: zar āsā) (زر + آسا (پسوند شباهت)) ، به معنی مثل طلا ، مانند زر ، زرین .
-
زردیس
فرهنگ نامها
(تلفظ: zar dis) (زر + دیس (پسوند شباهت)) به معنی مثل طلا و زر ؛ (به مجاز) دختر گران قیمت و پر بها را گویند.
-
زرنوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: zar nuš) (زر + نوش = جاوید ، جاویدان) ، زر و طلای جاوید ؛ نام شهری که دارا آن را بنا کرده است .
-
زروار
فرهنگ نامها
(تلفظ: zarvār) (زر + وار (پسوند )) ، به رنگ زر ، طلایی ؛ (به مجاز) دارای ارزش و اعتبار زیاد .
-
کیازر
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyā zar) (کیا + زر) ، به معنی طلا و زر پادشاهان و بزرگان ؛ (به مجاز) آن که در نزدِ بزرگان و پادشاهان گرانقدر است .
-
زرافشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: zar afšān) ذرات زر پاشیده شده ، با ذرات طلا اندود شده ؛ (در قدیم) زربافت ، نثار کننده زر و سکهی طلا .
-
دایا
فرهنگ نامها
(تلفظ: dāyā) به لغت زند و پازند زر سرخ و طلا را گویند ؛ (در عربی) ذَهب .