کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمان مجاز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
راوک
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāvak) (به مجاز) راوق ، صافی ، پالونه ، جام شراب ؛ (به مجاز) شراب صاف و زلال و (به مجاز) صاف ، زلال .
-
آهو
فرهنگ نامها
(تلفظ: āhu) غزال ، غزاله ؛ (به مجاز) معشوق زیبا ؛ (در قدیم) (به مجاز) چشم زیبا ؛ (در قدیم) (به مجاز) تندرونده ، سریع العمل .
-
کمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: kamand) (به مجاز) آنچه به وسیلهی آن کسی را گرفتار میکنند ، دام ؛ (در قدیم) (به مجاز) گیسو .
-
نیراعظم
فرهنگ نامها
(تلفظ: nayyer aezam) (عربی) (به مجاز) خورشید ؛ (به مجاز) زیبا و تابناک .
-
آتش
فرهنگ نامها
(تلفظ: ātaš) حرارت توأم با نور ، یکی از عناصر اربعه؛ (به مجاز) حرارت و گرما؛ (به مجاز) عواطف تند ، شور و شوق ؛ (به مجاز) برق ، تلألؤ ؛ (در قدیم) (به مجاز) شراب .
-
سرگلان
فرهنگ نامها
(تلفظ: sargolān) (سَر = (به مجاز) برتر ، بهتر ، با ارزشترین بخش یا مهمترین فرد + گُلان) ؛ (به مجاز) بهترین از گلها ؛ (به مجاز) با ارزشترین و مهمترین فرد در میان افراد .
-
گوهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: go(w)har) هر کدام از سنگهای قیمتی مانند الماس ، زمرد و یاقوت ، مروارید ؛ (به مجاز) اصل و نسب ، نژاد؛ (به مجاز) نهاد و سرشت ؛ (به مجاز) هر شخص یا چیز و والا و نفیس ؛ (به مجاز) اشک؛ (در قدیم) (به مجاز) هر یک از چهار عنصر (آب ، خاک ، باد ، آتش) ...
-
راهوار
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāhvār) (به مجاز) چابک .
-
درافشان
فرهنگ نامها
(تلفظ: dor afšān) (عربی ـ فارسی) آن که مروارید میافشاند و (به مجاز) بخشنده ؛ (به مجاز) دارای فصاحت و زیبایی و باران ریز .
-
دردانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: dor dāne) (عربی ـ فارسی) (به مجاز) بسیار محبوب و گرامی ، عزیزکرده ، ناز پرورده ؛ (به مجاز) نیز فرزند بسیار گرامی .
-
بیدار
فرهنگ نامها
(تلفظ: bidār) ویژگی آن که در خواب نیست ؛ (به مجاز) آگاه ، هوشیار ؛ آگاه و هوشیار شدن ؛ (به مجاز) برانگیخته شدن حس و حالتی در کسی .
-
فتانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: fattāne) (عربی) (به مجاز) فتان ، بسیار زیبا و دلفریب ؛ (در قدیم) (به مجاز) با زیبایی و دلفریبی.
-
فردید
فرهنگ نامها
(تلفظ: fardid) [(فر = شکوه و جلال + دید = (به مجاز) نگرش ، نظر)] (به مجاز) بلندنظر ، زیبانگر ، بزرگ اندیش.
-
سودا
فرهنگ نامها
(تلفظ: so(w)dā) (عربی) (به مجاز) فکر ، خیال ، شور و شوق ؛ (در قدیم) (به مجاز) علاقهی شدید به کسی یا چیزی، عشق .
-
سیمتن
فرهنگ نامها
(تلفظ: simtan) (در قدیم) (به مجاز) سیم اندام ، دارای اندامی سفید ؛ (به مجاز) زیبا .