کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رکن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رکنالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: roknoddin) (عربی) ستون دین ؛ (در اعلام) عنوان چند تن در تاریخ .
-
جستوجو در متن
-
ارکان
فرهنگ نامها
(تلفظ: arkān) (عربی) رکنها ، مبناها ، پایهها ؛ (به مجاز) بزرگان ، اعیان ، کارگزاران و کارگردانان حکومت.
-
برکیارق
فرهنگ نامها
(تلفظ: bare(a)kiāroq) (ترکی) کلاهش پاره شده ، آن که کلاهش شکسته است ؛ (به مجاز) امیر و صاحب مقام ؛ (در اعلام) نام فرزند ملک شاه سلجوقی ، ملقب به رکنالدین ومکنی [کنیهی او] به ابوالمظفر از پادشاهان مشهور سلجوقی .