کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روی داده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پریروی
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari ruy) (= پری چهر) ، ← پری چهر.
-
خرمروی
فرهنگ نامها
(تلفظ: xorram ruy) (= خرم چهر) ، ← خرم چهر .
-
لالهروی
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle ruy) (= لاله رخ) ، ← لاله رخ .
-
جستوجو در متن
-
شهرداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: šahr dād) (شهر + داد = داده ، آفریده) ، زادهی شهر ، شهری .
-
نیکداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: nik dād) (نیک + داد = داده) ، دادهی نیک ، دادهی خوب .
-
مفضّل
فرهنگ نامها
(تلفظ: mofazzel) (عربی) (در قدیم) برتری داده شده ، ارجح ، راجح .
-
مهداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehdād) (مِه = مِهتر ، بزرگتر + داد = داده) (به مجاز) بزرگزاده .
-
رومینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: rominā) زدوده و صیقل کرده شده و جلا داده ؛ پاک و پاکیزه کرده .
-
موعود
فرهنگ نامها
(تلفظ: mo(w)eud) (عربی) وعده داده شده یا از پیش تعیین شده .
-
هوداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: hodād) (هو = خوب + داد = داده) دادهی خوب ، دادهی نیک ، نیک آفریده .
-
کوشیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: kušyār) (= گوشیار )، [از گوش (نام فرشته) + یار (پسوند مبدل ' داد ' به معنی داده)] ، روی هم به معنی داده فرشته ؛ (در اعلام) نام ابوالحسن کیا گوشیار بن لبان باشهری گیلانی منجم بزرگ؛ نام داوری ایرانی در سپاه کیخسرو و در هنگام نبرد با افراسیاب ؛ ]...
-
برلیان
فرهنگ نامها
(تلفظ: bereliyān) (فرانسوی) الماسی که برای درخشش و زیبایی بیشتر ، همهی ابعاد آن تراش داده شده باشد؛ الماس .
-
بهمنیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahman yār) دوست و یاورِ نیک منش ؛ بهمن داده (آفریده) ؛ (در اعلام) ابن مرزبان مکنی [کنیه او] به ابوالحسن، شاگرد ابن سینا .
-
بیدل
فرهنگ نامها
(تلفظ: bi del) (در قدیم) (به مجاز) دل داده ، عاشق ؛ (در اعلام) ابوالمعالی میرزا عبدالقادر بن عبدالخالق شاعر قرنِ دوازدهم هجری قمری .