کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روشن (شده) پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
روشنچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: ro(w)šan čehr) (روشن + چهر = چهره) ، دارای چهرهی تابناک .
-
روشندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: ro(w)šan doxt) (روشن + دخت = دختر) ، دختر تابنده و شاد؛ (به مجاز) زیبا رو .
-
روشنرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: ro(w)šan rox) (= روشن چهر) ، ← روشن چهر .
-
روشنمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: ro(w)šan mehr) خورشیدِ درخشان .
-
جستوجو در متن
-
افروخته
فرهنگ نامها
(تلفظ: afruxte) روشن شده ، درخشان شده ؛ (به مجاز) برافروخته ، سرخ .
-
فالق
فرهنگ نامها
(تلفظ: fāleq) (عربی) (در قدیم) شکافنده . ]این واژه بر گرفته از ' فالق الاصباح ' به معنی شکافندهی صبحگاهان، روشن کنندهی صبح و همینطور خداوند است و از قرآن کریم گرفته شده است[.
-
روشنک
فرهنگ نامها
(تلفظ: ro(w)šanak) (اوستایی) روشن ؛ (در گیاهی) نام گیاهی است (شاتل) ؛ (در اعلام) در روایات ایرانی نام دختر دارا (داریوش سوم) که اسکندر با او ازدواج کرد . [دکتر معین معتقد است که در این نام خلطی شده ، و آن این اینکه دختر داریوش سوم که زن اسکندر شد است...