کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رها کرد او را پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مهْدیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: mahdiye) (عربی) کسی که خداوند رستگاری را و راه راست را برایش تعیین کرد .
-
عماد
فرهنگ نامها
(تلفظ: emād) (عربی) ستون ؛ (به مجاز) آن که بتوان بر او تکیه کرد ، نگاه دارنده ، تکیه گاه .
-
افشین
فرهنگ نامها
(تلفظ: afšin) (در اعلام) نام سردار ایرانی که بابک خرم دین را دستگیر کرد ؛ (در اعلام) لقب عام پادشاهان اسروشنه.
-
حجت
فرهنگ نامها
(تلفظ: hojjat) (عربی) آنچه با آن بتوان ادعایی را ثابت کرد ، دلیل ، برهان ؛ (در قدیم) پیشوا ، رهبر .
-
لیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: liyā) (عبری) (= لیئه (خسته)) ، (در اعلام) دختر بزرگ 'لابان' که یعقوبِ پیامبر وی را به همسری قبول کرد .
-
پانته آ
فرهنگ نامها
نام زیبا ترین زن آسیا در زمان کورش که همسر سردار شوشی که سپاه ایران را مجهز به ارابه های جنگی کرد.
-
مهراس
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehrās) (در اعلام) نام پدر الیاس پیغمبر (ع) ؛ (در اعلام) موبدی رومی که قیصر او را به ریاست شصت موبد به نزد انوشیروان فرستاد تا هدیهها نزد او برد و با او پیمان دوستی ببندد و باژو ساو را بپذیرد .
-
ایزدبخش
فرهنگ نامها
(تلفظ: izad baxš) بخشیده شده از سوی خدا ، کسی که ایزد او را بخشیده است.
-
ستوده
فرهنگ نامها
(تلفظ: sotude) (صفت مفعولی از ستودن) ، آنکه او را ستودهاند ؛ ستایش شده .
-
مدیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mediyā) نام یونانی ایات جبال یا عراق عجم که نواحی آن عبارت بوده از قرمیس یا کرمانشاهان ، همدان، ری و اصفهان ؛ این نواحی سرزمینی کوهستانی و پهناور بوده که یونانیان به آن 'مدیا' گفتهاند ؛ سرزمین ماد ؛ (در اعلام) نام زن آخرین پادشاه ماد ؛ (در اس...
-
کاوه
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāve) گاودرفش [یعنی علم ورایت گاو] ؛ (در اعلام) نام شخصیتِ اساطیری شاهنامه و آهنگری ایرانی که روزبانان ضحاک هفده پسر او را کشته و قصد داشتند آخرین فرزند او را نیز قربانی ماران دوش ضحاک سازند ، کاوه دادخواهان به مجلس ضحاک در آمد و خورشید و ... ...
-
جرجیس
فرهنگ نامها
(تلفظ: jerjis) (عربی) گل سیاه ؛ (در اعلام) نام پیامبری از بنیاسرائیل که به انواع عقوبت او را میکشتند ، باز به امر الهی زنده میشد و امتِ خود را دعوت میکرد .
-
شباویز
فرهنگ نامها
(تلفظ: šabāviz) (= شب آویز) ، مرغی که به شب خود را به یک پای بیاویزد و حق حق گوید و او را حق گوی نیز گویند ، مرغ شب آهنگ .
-
اسکندر
فرهنگ نامها
(تلفظ: eskandar) (معرب از یونانی) به معنی یاوری کننده مرد ؛ (در اعلام) نام شاه مقدونی که ایران را تسخیر کرد و نام عدهای از پادشاهان .
-
پدیده
فرهنگ نامها
(تلفظ: padide) (در فلسفه) آنچه اتفاق میافتد یا وجود دارد و میتوان آن را تجربه کرد ؛ پدیدار ؛ (به مجاز) شخص ، چیز یا حادثهی چشمگیر.