کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رفت و آمد کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لیوزا
فرهنگ نامها
(تلفظ: livzā) (= لیوزاد) (لیو = (در قدیم) خورشید + زا = زاده) ، زادهی خورشید ؛ (به مجاز) آفتاب چهره و زیبا رو ؛ (در اعلام) نام دختر آدم که با هابیل بوجود آمد و او را با قابیل تزویج کردند .
-
اسفندیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: esfand yār) (اوستایی) مقدس آفریده یا آفریدهی (خرد) پاک ؛ (در اعلام) پسر گشتاسب که به روئینتن معروف بود و در نبرد با رستم از پای در آمد.
-
کیارس
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyāras) تصحیفِ [تغییر دادن یا کم و زیاد کردن نقطههای آن ، خطا کردن در نوشتن و خواندن کلمهای] واژهی کیارش ، ← کیارش .
-
کمال
فرهنگ نامها
(تلفظ: kamāl) (عربی) آخرین حد چیزی ، نهایت ، بسیاری ؛ سر آمد بودن در داشتن صفتهای خوب ، بیعیب و نقص بودن ، کامل بودن ؛ خردمندی و دانایی ، فرزانگی ، درایت ؛ کاملترین و بهترین صورت و حالت هر چیز ؛ (در تصوف) رسیدنِ سالک به مقام محو ؛ (در فلسفه) صورت و...
-
نسیبه
فرهنگ نامها
(تلفظ: nasibe) (عربی) (در قدیم) دارای اصل و نسب ؛ خویشاوند و نزدیک ؛ (در اعلام) نام یک زن صحابی شجاع از بنی نجار که در هنگام ظهور اسلام به پیغمبر اکرم (ص) ایمان آورد و در سلک صحابهی وی در آمد و در جنگها شرکت و مردانه دوشادوش مسلمانان پیکار میکرد .
-
کاوه
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāve) گاودرفش [یعنی علم ورایت گاو] ؛ (در اعلام) نام شخصیتِ اساطیری شاهنامه و آهنگری ایرانی که روزبانان ضحاک هفده پسر او را کشته و قصد داشتند آخرین فرزند او را نیز قربانی ماران دوش ضحاک سازند ، کاوه دادخواهان به مجلس ضحاک در آمد و خورشید و ... ...
-
آمیتیس
فرهنگ نامها
(تلفظ: āmitis) (در اعلام) شاهدخت ایرانی نوهی کیاکسار پادشاه ماد که پس از آن که نبرد بین شام و بابل و مصر با مادها به صلح انجامید به خواست پادشاه وقت که پدرش بود ، به ازدواج بخت النصر پادشاه مصر در آمد .
-
بخشایش
فرهنگ نامها
(تلفظ: baxšāyeš) (اسم مصدر از بخشودن و بخشاییدن)، گذشت و چشم پوشی کردن گناه یا کار نادرست کسی ، عفو ، رأفت ، رحمت و شفقت .
-
مهرکوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehr kuš) (مهر = مهربانی ، محبت + کوش = کوشش و سعی) ، کوشا و ساعی برای مهربانی کردن و مهرورزی .
-
ایلاف
فرهنگ نامها
(تلفظ: ilāf) دوست کردن ، سازواری دادن ، خو گرفتن ، در قرآن به معنای عهد و مانند و اجازه به امان است.
-
تحسین
فرهنگ نامها
(تلفظ: tahsin) (عربی) ستودن و تمجید کردن ، مورد ستایش قرار دادن ، آفرین گفتن و نیک شمردن .
-
ستایش
فرهنگ نامها
(تلفظ: setāyeš) حمد و سپاس خداوند ، شکرگزاری (به درگاه خداوند) ، ستودن ، مدح کردن ، تعریف ، مدح، تمجید، تعریف و تمجید شدن.
-
لاریسا
فرهنگ نامها
(تلفظ: lārisā) [لاری = (منسوخ) نوعی سکهی نقرهای که در فارس ضرب میشده است + سا = (پسوند شباهت)] شبیه به لاری ، مثل لاری ؛ (به مجاز) نفیس و با ارزش ؛ (در قدیم) شهری بود در کنار دجله از آنِ دولت ماد ،که بعد به تصرف پارسها در آمد ؛ نام شهری در یونان .
-
اخلاص
فرهنگ نامها
(تلفظ: exlās) (عربی) دوستی خالص داشتن ، خلوص نیت داشتن ، عقیده داشتن ، عقیده پاک داشتن ، ارادت صادق داشتن؛ (در تصوف) یک سره روی کردن و پرداختن به خداوند ؛ سورهی صد و دوازدهم از قرآن کریم دارای چهار آیه ؛ (در قدیم) رها کردن ، نجات دادن .
-
پیراسته
فرهنگ نامها
(تلفظ: pirāste) (صفت مفعولی از پیراستن) ، ویژگی آنچه از طریق کم کردن یا از بین بردن زواید ، آرایش و زینت شده باشد ؛ آرایش و زینت شده ؛ (در قدیم) مزین ، پاک و منزه.