کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رسد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کیانژاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyā nežād) آن که نژاد و اصل و نسب او به بزرگان و سروران و پادشاهان میرسد .
-
ساتیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: sātyār) (اوستایی) از نامهای زرتشتی که گونهی دیگر آن به نظر میرسد سادیار باشد ؛ (در اعلام) نام یکی از سرداران داریوش .
-
کامیشا
فرهنگ نامها
(تلفظ: kāmišā) به نظر میرسد مقلوب واژه شادی کامی (با تخفیف حرف ی از کلمه شاد) باشد ، به معنی شادکام، ← شادکام .
-
کیاندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: ki(e)yān doxt) دختر بزرگان و سروران ، دختری که نژاد و تبار او به بزرگان و سروران میرسد .
-
شعیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: šaeiyā) (در اعلام) نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که به او اشعیا هم میگفتند و نسبتش به سلیمان میرسد .
-
اروند
فرهنگ نامها
(تلفظ: arvand) تند ، تیز ، چالاک ، دلیر ، فر ، شکوه ، شأن و شوکت ، نام رودِ دجله ؛ (در اعلام) نام پدر سهراب شاه که نسب وی به کی قباد میرسد .
-
آوا
فرهنگ نامها
(تلفظ: āvā) آواز ، بانگ ، صوت ، عقیده ، رأی ؛ صدایی که به آواز خوانده میشود یا از آلات موسیقی به گوش میرسد ؛ (در قدیم) شهرت ، آوازه.
-
ارکیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: arkiyā) در زند و پازند جوی آب را گویند . (هزاوش /arkyā/ و /ārkiā/ در پهلوی yôy = جوی آب) اما به نظر میرسد مرکب از واژهی ار = آر = آریایی + کیا = رئیس ، بزرگ و روی هم به معنی 'آریایی بزرگ' باشد .
-
فضل
فرهنگ نامها
(تلفظ: fazl) (عربی) برتری در دانش ، اخلاق و هنر ؛ دانش و معلومات ؛ لطف و توجه و رحمت و احسان (که از خداوند میرسد) ؛ (در قدیم) افزونی ، زیادتی ، سخاوت و بخشندگی ؛ (در اعلام) نام چند تن از مشاهیر تاریخی .
-
نوح
فرهنگ نامها
(تلفظ: nuh) (عربی) سورهی هفتاد و یکم از قرآن کریم دارای بیست و نه آیه ؛ (در اعلام) نام یکی از پیغمبران اولوالعزم که نسبتش به آدم میرسد ؛ (واژهی نوح در عبری به معنی ' راحت ' می باشد) .
-
مژگان
فرهنگ نامها
(تلفظ: mož(e)gān) مژهها ، موی پلک چشم ؛ (در اصطلاح عشاق) اشاره به سنان و نیزه و پیکان و تیر که از کرشمه و غمزههای معشوق به هدف سینهی عاشق میرسد ، دارد .
-
کردیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: kordiyā) منسوب به کرد ، منتسب به کرد. ]به نظر میرسد این واژه برگرفته از افسانهی ' اصبحت کردیا و امسیت عربیا ' باشد. در مقدمه مثنوی نیز به این عبارت اشاره شده است. این افسانه یا عبارت منسوب است به ابوعبدالله بابونی یکی از شیوخ عرفان در روزگار...
-
نارون
فرهنگ نامها
(تلفظ: nārvan) (در گیاهی) گروهی از گیاهان درختی برگ ریز زینتی یا جنگلی خودرو که میوهی فندقهی بالدار آنها اوایل فروردین میرسد، آغال پشه ؛ درختی برگ ریز که در همه جا پراکنده و از جمله درختان جنگلی نقاط معتدل است .
-
کیارا
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyārā) تاسه ، میل و خواهش به خوردن چیزهای بیقاعده (ناباب) چنانکه این حالت در زنان آبستن پدید میآید. (دکتر معین در جلد پنجم برهان (ص 239) آورده است بنا بر قاعدهی تبدیل ' و ' به ' گ ' به نظر میرسد اصل کلمه ' گیار ' بوده [= ویار] و ' ا ' آخر...
-
هما
فرهنگ نامها
(تلفظ: homā) (در پهلوی به معنی فرخنده)؛ پرندهای با جثهای نسبتاً درشت از خانوادهی لاشخورها ، دارای بالهای بلند ، دُم بلندِ لوزی شکل به رنگ خاکستری و یک دسته مو در زیر منقار . [هما به خوردن استخوان مشهور است و قدما می پنداشتند سایهاش بر سر هر کس ب...