کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رخسار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پریرخسار
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari roxsār) (= پری چهر) ، ← پری چهر.
-
جستوجو در متن
-
رخساره
فرهنگ نامها
(تلفظ: roxsāre) رخسار ، رخ ، چهره ، صورت .
-
چهرآب
فرهنگ نامها
(تلفظ: čehrāb) صاف رخسار و گشاده رو.
-
دیمه
فرهنگ نامها
(تلفظ: dime) روی و رخساره ، روشنی باران و شبنم ؛ (در کردی) نیز چهره ، رخسار .
-
گلیرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: goli rox) (گلی + رخ) ، دارای چهرهای مثل گلی ، سرخ گون رخسار ؛ (به مجاز) زیبا رو و لطیف .
-
کلثوم
فرهنگ نامها
(تلفظ: kolsum) (عربی) پرگوشت رخسار بیترشرویی ، دارای گونه و چهرهی پر گوشت ؛ (به مجاز) زیبا چهره ؛ (در اعلام) ام کلثوم نام دختر رسول اکرم (ص) .
-
نسترن
فرهنگ نامها
(تلفظ: nastaran) (در گیاهی) گلی شبیه رُز ولی کم پَرتر و کوچکتر از آن به رنگهای صورتی ، سفید یا زرد ؛ گیاه این گل که درختچهای افراشته یا پراکنده از خانوادهی گل سرخ است ؛ (در قدیم) (به مجاز) رخسار و بناگوش معشوق .
-
گلبرگ
فرهنگ نامها
(تلفظ: golbarg) (= برگ گل) (در گیاهی) هر یک از برگهای یک گل ، برگ گل ؛ (به مجاز) (دختر) همچون برگ گل ؛ (به کنایه) معشوقهای که بدنش مانند برگ گل لطیف و نازک باشد ؛ (در قدیم) (به مجاز) چهره ، رخسار .