کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ذوب جزء به جزء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فرابین
فرهنگ نامها
(تلفظ: farābin) [فرا (جزء پیشین) = دورتر یا بالاتر + بین (جزء پسین) = بیننده] ، بالابین ، دوربین ؛ (به مجاز) بلند نظر و عاقبت اندیش.
-
گلافروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol afruz) گل + افروز جزء پسین = افروزنده) به مجاز) زیبا ، لطیف و با طراوت .
-
نورانگیز
فرهنگ نامها
(تلفظ: nur angiz) (عربی ـ فارسی) (نور + انگیز = جزء پسین به معنی انگیزنده) نورانگیزنده ؛ (به مجاز) زیبا و تابان.
-
گلپسند
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol pasand) گل + پسند = جزء پسین بعضی از کلمههای مرکب به معنی ' پسندیده ' یا ' قبول شونده ' به مجاز زیباروی مورد پسند .
-
فربین
فرهنگ نامها
(تلفظ: farbin) (فر = شکوه و جلال + بین = (جزء پسین) = بیننده) ، بینندهی شکوه و جلال ؛ (به مجاز) طالب شکوه و جلال .
-
فریاب
فرهنگ نامها
(تلفظ: faryāb) (فر = شکوه و جلال + یاب (جزء پسین) = یابنده) یابندهی شکوه و جلال ؛ (به مجاز) دارای شکوه و جلال .
-
گلآور
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol āvar) (گل + آور (جزء پسین) = آورنده ، دارنده) ، گل آورنده ، گلدارنده ؛ (به مجاز) زیبا و با طراوت.
-
گلبین
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol bin) (گل + بین (جزء پسین) = نشان دهنده) ، نشان دهندهی گل ؛ (به مجاز) دارای طبعی لطیف و ظریف.
-
گلجو
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol ju) (گل + جو (جزء پسین) = جوینده یا خواهان) ، جوینده و خواهان گل ؛ (به مجاز) دارای لطافت و ظرافتِ طبع .
-
کیومرث
فرهنگ نامها
(تلفظ: ki(a)yomars) (= گیومرت) ، زندهی فانی ، جزء اول ' گیو ' و ' گیه ' به معنی جان و زندگی است و جزء دوم 'مرتن ' صفت است به معنی مردنی و در گذشتنی و به تعبیر دیگر مردم (چون بشر فانی است او را مردنی و درگذشتنی نامیدهاند). (از پاورقی برهان ـ چ معین)...
-
شاهرود
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāhrud) (شاه = جزء پیشین بعضی از کلمههای مرکب به معنی ' اصلی ' و ' مهم ' + رود = فرزند به ویژه پسر) ، (به مجاز) فرزند (پسر) عزیز و گرامی ؛ نوعی ساز (شهرود) ؛ رود بزرگ ، رودخانه بزرگ .
-
گلپا
فرهنگ نامها
(تلفظ: golpā) گل + پا = پای ، جزء پسین بعضی از کلمههای مرکب به معنی ' پاینده '،' پاییدن '، گلِ پاینده و جاوید ؛ به مجاز) همیشه دوست داشتنی شخص) ؛ محافظ و نگهبان گل ، گلبان ، باغبان ؛ به مجاز) خوشقدم .
-
گلربا
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol robā) گل + ربا = ربودن ، جزء پسین بعضی از کلمههای مرکب به معنی ' رباینده ' ، ربایندهی گل، آن که میتواند گل را به سوی خود مجذوب یا جذب کند ؛ به مجاز) زیبارو و با طراوت .
-
پاکسار
فرهنگ نامها
(تلفظ: pāksār) [پاک + سار (جزء پسین بعضی کلمههای مرکب به معنی ' شبیه و مانند ')] شبیه و مانند پاک؛ (به مجاز) پاک ، بیآلایش ، مبرا از بدی و گناه ، درست ، درستکار ، بیعیب و نقص.
-
آیگین
فرهنگ نامها
(تلفظ: āygin) (ترکی ـ فارسی) (آی = ماه + گین = جزء پسین بعضی از کلمههای مرکب به معنی دارنده، همراه) دارنده و همراه ماه ؛ (به مجاز) زیبا روی .