کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دُم 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سحرناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: nāz sahar) (عربی ـ فارسی) زیبایی سپیده دم ؛ (به مجاز) زیبا .
-
سحر
فرهنگ نامها
(تلفظ: sahar) (عربی) زمان قبل از سپیدهدم ؛ زمانی است (در ماه رمضان) از نیمه شب تا اذان صبح ؛ (در قدیم) صبح.
-
آریو برزن
فرهنگ نامها
(تلفظ: āriu barzan) (= آریوبرزین) (در اعلام) نام سرداری از سرداران داریوش سوم در هنگام هجوم اسکندر مقدونی به ایران، که شرافتمندانه از جان خود و همراهانش گذشت و تا واپسین دم ایستادگی کرد.
-
قائد
فرهنگ نامها
(تلفظ: qā’ed) (عربی) آن که جمعی از مردم را رهبری میکند ، رهبر ، پیشرو ، پیشوا ؛ (در قدیم) رئیس قافله، کاروان سالار ؛ (در قدیم) (در نجوم) نام ستارهای در انتهای دُم صورت فلکی دُب اکبر .
-
سنبله
فرهنگ نامها
(تلفظ: sonbole) (در گیاهی) نوعی گل آذین که گلهای بدون دُمگل آن در اطراف یک محور جمع میشوند؛ خوشهی بعضی گیاهان مانند گندم و جو ؛ (در نجوم) ؛ صورت ششم از صورتهای فلکیِ منطقه البروج ، واقع در استوای سماوی ، که به شکل دوشیزهای خوشهی سنبل به دست، تجس...
-
هما
فرهنگ نامها
(تلفظ: homā) (در پهلوی به معنی فرخنده)؛ پرندهای با جثهای نسبتاً درشت از خانوادهی لاشخورها ، دارای بالهای بلند ، دُم بلندِ لوزی شکل به رنگ خاکستری و یک دسته مو در زیر منقار . [هما به خوردن استخوان مشهور است و قدما می پنداشتند سایهاش بر سر هر کس ب...