کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کارین
فرهنگ نامها
(تلفظ: kārin) دور و بعید .
-
حازم
فرهنگ نامها
(تلفظ: hāzem) (عربی) محتاط ، دور اندیش .
-
سیاره
فرهنگ نامها
(تلفظ: sayyāre) (عربی) (در نجوم) هر جرم آسمانی که در منظومهای به دور ستارهای میگردد ، به ویژه هر یک از نُه جِرم آسمانیِ غیر نورانی و بزرگ که به دور خورشید میگردند ؛ (در قدیم) کاروان ، قافله.
-
زمانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: zamāne) روزگار ، دوره ، دور ، عهد ؛ (در قدیم) مدت زندگی ، عمر .
-
آناهیتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ānāhitā) (اوستایی) بیآلایش ، پاک ، به دور از آلودگی و ناپاکی.
-
مهنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohannā) (عربی) در خور ، شایسته ؛ (در قدیم) گوارا و خوش ؛ دور از رنج .
-
باستان
فرهنگ نامها
(تلفظ: bāstān) مربوط به گذشتهی دور ، زمان قدیم ؛ (در قدیم) (به مجاز) پیر و سالخورده .
-
دیهیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: deyhim) (یونانی) (در گیاهی) نوعی گلآذینِ گل ؛ (در قدیم) تاج ، نوار جواهر نشان که به دور تاج یا به پیشانی میبستند ؛ (در قدیم) (به مجاز) پادشاهی و سلطنت .
-
ماشاءالله
فرهنگ نامها
(تلفظ: māšā’allāh) (عربی) (شبه جمله) آنچه خداوند بخواهد ، (برگرفته از قرآن کریم) (به مجاز) هنگام تعجب و تحسین برای دفع چشم بد گفته می شود ، چشمِ بد دور .
-
سالم
فرهنگ نامها
(تلفظ: sālem) (عربی) فاقد بیماری جسمی یا روحی ؛ بدون عیب یا خرابی ، بدون آلودگی ؛ (به مجاز) منزه و به دور از مفاسد اخلاقی ؛ (در حالت قیدی) در حال سلامت و تندرستی یا در حال بدون عیب و خرابی بودن .
-
قمر
فرهنگ نامها
(تلفظ: qamar) (عربی) (در نجوم) ماه ؛ جِرم آسمانی که دور سیارهای بچرخد ؛ سورهی پنجاه و چهارم از قرآن کریم دارای پنجاه و پنج آیه ؛ (در قدیم) (به مجاز) زن زیبا روی .
-
سلیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: salim) (عربی) دارای قدرت تشخیص و داوری درست، سالم و بیعیب؛ (در قدیم) آرام و مطیع، ساده دل و خوشباور ؛ (در حالت قیدی) در حال سلامت و به دور از هر گزند و آسیب .
-
ساره
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāre) (عبری) (= سارا ، سارای) به معنی امیرهی من ؛ (در اعلام) زوجه ابراهیم خلیل (ع) و مادر اسحاق (ع) ؛ (در هندی) شاره یا نوعی لباس محلیِ زنان هند و پاکستان که به صورت پارچهای سبک و بلند است و یک سر آن را به دور کمر میپیچند و سر دیگر آن را بر...
-
فصیحه
فرهنگ نامها
(تلفظ: fasihe) (عربی) (مؤنث فصیح) ، ویژگی سخن یا بیانی که روان ، روشن و شیواست و شنونده و خواننده آن را به سهولت در مییابد ، دارای فصاحت ، ویژگی آنکه سخنش روان ، روشن ، خالی از ابهام و دارای فصاحت باشد. به طور روشن و آشکار، دور از ابهام ، همراه با ...
-
صدف
فرهنگ نامها
(تلفظ: sadaf) (عربی) نام عمومی نرمتنان دو کفهای و نوعی خاص از آنها؛ (در قدیم) (در نجوم) نام سه ستاره به شکل مثلث بر دورِ قطب که ستارهی قطبیِ جَدْی در میان آن است . [قدما اعتقاد داشتند که قطرهی بارانی در درون صدف جا میگیرد و تبدیل به مروارید میش...