کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ده فیروز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جاماسب
فرهنگ نامها
(تلفظ: jāmāsb) به معنای دارای اسب درخشان ؛ (در اعلام) نام برادر قباد شاهنشاه ساسانی و فرزند فیروز (پیروز) .
-
فراهین
فرهنگ نامها
(تلفظ: farāhin) (در اعلام) نام یک ایرانی معروف در زمان قباد ، نام یکی از اعیان ایران که با قباد فیروز معاصر بود .
-
فیروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: firuz) (معرب ـ فارسی) پیروز ؛ (در اعلام) نام سه تن از پادشاهان ساسانی ؛ نام مبارزی ایرانی .
-
سنباد
فرهنگ نامها
(تلفظ: sanbād) (= سندباد) ، ← سندباد . ]اگر سُنباد (= سِنباد) تلفظ شود نام سرِدار مجوسِ ابو مسلم خراسانی، ملقب به اسپهبد فیروز است[.
-
یزداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: yaz dād) خداداد ؛ (در اعلام) پسر خسرو انوشیروان و پدرِ مهان دخت که مادر فیروز ساسانی بوده است.
-
پیروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: piruz) (= فیروز) ، غلبه کننده بر حریف در جنگ یا مسابقه ، فرخنده ، مبارک ، خجسته ؛ (در قدیم) از صفات خداوند ؛ (در قدیم ) خوشحال ، شاد ؛ (در حالت قیدی) (در قدیم) با خوشحالی و شادی؛ (در قدیم) فیروزه ]سنگ قیمتی[ و (به مجاز) کبود ؛ (در اعلام) نام ه...