کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دلیل و برهان اوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فرنود
فرهنگ نامها
(تلفظ: farnud) برهان و دلیل . (از برساختههای دساتیر ـ برهان چ معین).
-
محمدبرهان
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohammad borhān) از نامهای مرکب ، ← محمد و برهان .
-
فرجاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: farjād) فاضل و دانشمند . (از برساختههای فرقهی آذرکیوان ـ حاشیهی برهان چ. معین)
-
فرسار
فرهنگ نامها
(تلفظ: farsār) قوت عدل و نیروی داد . (از برخاستههای دساتیر ـ برهان چ. معین) .
-
فرناد
فرهنگ نامها
(تلفظ: farnād) پایاب ؛ (در سنسکریت) پرانَدَ (آب) ؛ (در برهان) پایاب و پایان آمده .
-
کیارا
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyārā) تاسه ، میل و خواهش به خوردن چیزهای بیقاعده (ناباب) چنانکه این حالت در زنان آبستن پدید میآید. (دکتر معین در جلد پنجم برهان (ص 239) آورده است بنا بر قاعدهی تبدیل ' و ' به ' گ ' به نظر میرسد اصل کلمه ' گیار ' بوده [= ویار] و ' ا ' آخر...
-
فرشاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: faršād) نام روح و عقلِ کره مریخ ، نفس فلک مریخ ، (از برساختههای دساتیر ـ برهان چ. معین) ؛ شکوه ، شادی ، شادی بزرگ.
-
آسال
فرهنگ نامها
(تلفظ: āsāl) اساس و بنیان ، آثار ، علامات ، اخلاق . (این کلمه مجعول است و ظاهراً مؤلف فرهنگ جهانگیری آن را ابداع نموده است ـ حاشیهی برهان قاطع چاپ معین).
-
مونا
فرهنگ نامها
(تلفظ: munā) صاحب دساتیر کلمهی ' مانا '، که نام خدای عز و جل است به ' مونا' تصحیح کرده و آورده است که ' باید دانست که مونا بالوا و خدا را گویند' و دکتر معین در حاشیه برهان قاطع گفته است : ' مانا هزوارش مئونا و مونا می باشد' . بنابراین مونا (= مانا) ...
-
هوزان
فرهنگ نامها
(تلفظ: huzān) نرگس شکفته . (دکتر معین در حاشیه برهان قاطع آورده است این واژه مصحف [تصحیف شده یا خطا شده در نوشته] کلمههای ' موژان ' و ' موجان ' میباشد ) .
-
کیومرث
فرهنگ نامها
(تلفظ: ki(a)yomars) (= گیومرت) ، زندهی فانی ، جزء اول ' گیو ' و ' گیه ' به معنی جان و زندگی است و جزء دوم 'مرتن ' صفت است به معنی مردنی و در گذشتنی و به تعبیر دیگر مردم (چون بشر فانی است او را مردنی و درگذشتنی نامیدهاند). (از پاورقی برهان ـ چ معین)...