کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
درخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
افنان
فرهنگ نامها
(تلفظ: afnān) (عربی) (در قدیم) شاخ درخت ، شاخههای درخت ، شاخسار ، شاخهها.
-
هیلدا
فرهنگ نامها
شکوفه درخت هلو
-
نراد
فرهنگ نامها
نوعی درخت سوزنی برگ
-
دارگل
فرهنگ نامها
(تلفظ: dār gol) درختِ گل ؛ (به مجاز) زیبا رو ؛ (در گیاهی) نوعی درخت که در سرزمین هندوستان روییده است .
-
شیدانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: šidāne) درخت عناب ، عناب .
-
ناربن
فرهنگ نامها
(تلفظ: nārbon) ناروُن ، درخت انار ، انار .
-
زهیرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: zohayrā) (زهیر در عربی = شکوفهدار و درخت پرشکوفه + الف (پسوند نسبت ساز)) ، به معنی شکوفه دار ، درخت شکوفهدار.
-
رشتاک
فرهنگ نامها
(تلفظ: raštāk) (= رستاک) ، شاخهای که از بیخ درخت بر آمده و راست رسته باشد . ← رستاک .
-
نارون
فرهنگ نامها
(تلفظ: nārvon) (در قدیم) (در گیاهی) درخت انار ، ناربُن ، انار . + ن.ک. ناربُن .
-
آزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzād) رها شده از گرفتاری یا چیزی آزار دهنده ، فارغ ، آسوده ، بی دغدغه خاطر ؛ مختار ، صاحب اختیار ؛ (در گیاهی) درخت جنگلی (آزاد درخت) ؛ (در قدیم) نجیب ، شریف ، آزاده ؛ (در قدیم) (شاعرانه) صفتی است برای بعضی گیاهان .
-
آلما
فرهنگ نامها
(تلفظ: ālmā) درخت سیب جنگلی ، در زبان ترکی به سیب آلما میگویند ؛ (درخت سیب جنگلی را در رودسر سیب ، هسیب و هسی و در طوالش سف و در ارسباران و آستارا ' آلما ' میخوانند).
-
زهیْر
فرهنگ نامها
(تلفظ: zohayr) در لغت به معنی شکوفه دار و درخت پر شکوفه است ؛ (در اعلام) از شهدای کربلا ؛ و نیز نام پهلوانی ایرانی و چند تن از مشاهیر .
-
بلوط
فرهنگ نامها
(تلفظ: balut) (در گیاهی) گیاهی درختی و جنگلی که چوب سخت دارد و میوهی آن خوراکی است ، مازو، مازوج؛ میوهی این درخت .
-
کاناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: kānāz) (در قدیم) چوب انتهای خوشهی خرما که به درخت چسبیده است ؛ بن خوشهی خرما آنجا که به نخل چسبیده.
-
سروگل
فرهنگ نامها
(تلفظ: sarv gol) (سرو = درخت سرو + گل) (به مجاز) زیبا و با طراوت و شاداب .