کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
دارا و بت زرین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زریدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: zari doxt) دختر زرین ؛ (به مجاز) دختر گران قیمت ، دختر قیمتی و پر بها .
-
زرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: zarrin) از جنس زر، به رنگ زر ، طلایی ، زیبا و آراسته.
-
نگار
فرهنگ نامها
(تلفظ: negār) (به معنی نگاشتن و نگاریدن) ؛ نقش ، تصویر ؛ (به مجاز) معشوق زیباروی ؛ (در قدیم) (به مجاز) دختر یا زن زیباروی ، بت و صنم ؛ زیور و زینت ؛ نقش نگین ؛ (در قدیم) رنگین و منقش .
-
لعبت
فرهنگ نامها
(تلفظ: lo‛bat) (عربی) زن زیبا روی و خوش اندام ؛ (در قدیم) هر چیز بسیار جالب و شگفت انگیز ؛ (در قدیم) (به مجاز) بت و صنم ؛ (در قدیم) (به مجاز) هر یک از سنگهای گران بها یا هر کدام از احجار کریمه .
-
زریر
فرهنگ نامها
(تلفظ: zarir) تیز خاطر ، سبک روح ، نام گیاهی (اسپرک) ؛ (در اعلام) نام برادر گشتاسب و سپهبد ایران و پیروِ زردشت ، وی در جنگهای دینی ایرانیان با تورانیان به دست بیدرفش (ویدرفش) جادو کشته شد ؛ (در اوستا) به معنی زرینبر و زرین جوشن است .
-
قر العین
فرهنگ نامها
(تلفظ: qorratoleeyn) (عربی) (در قدیم) آن که موجب روشنایی چشم است، نور دیده و (به مجاز) فرزند عزیز ؛ (در اعلام) زرین تاج دخترمحمدصالح قزوینی، اززنان فاضل وادیب معروف به قرةالعین در قرن سیزدهم (هـ .ق).
-
همایون
فرهنگ نامها
(تلفظ: homāyun) (= هما + گون) دارای تأثیر خوب ، خجسته ، مبارک ، فرخنده ؛ (در موسیقی ایرانی) یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی ؛ (در قدیم) از شبکههای بیست و چهارگانهی موسیقی ایرانی ؛ (در اعلام) نام دلاوری ایرانی مشهور به زرین کلاه .