کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
داد خواندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بهمنداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: bahman dād) نکو داد ؛ آفریدهی نیک اندش .
-
فرّخ داد
فرهنگ نامها
(تلفظ: farrox dād) زادهی مبارک و خجسته ؛ (به مجاز) خوش قدم ، قدم خیر .
-
نیکداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: nik dād) (نیک + داد = داده) ، دادهی نیک ، دادهی خوب .
-
یزدانداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: yazdān dād) خداداد ؛ (در اعلام) نام پسر شاپور سیستانی ، یکی از دستیارانِ ابومنصور المعمری در جمعآوری شاهنامهی منثور ابو منصوری .
-
جستوجو در متن
-
کیارس
فرهنگ نامها
(تلفظ: kiyāras) تصحیفِ [تغییر دادن یا کم و زیاد کردن نقطههای آن ، خطا کردن در نوشتن و خواندن کلمهای] واژهی کیارش ، ← کیارش .
-
ترنم
فرهنگ نامها
(تلفظ: tarannom) (عربی) خواندن شعر ، ترانه ، و مانند آنها به حالت موسیقایی و معمولاً با صدای پایین ، زمزمه کردن یک نغمه ؛ آواز ، نغمه ، سرود .
-
محراب
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehrāb) (عربی) جایی از مسجد (معمولاً با معماری خاص) در سمت قبله که امام جماعت هنگام نماز خواندن در آنجا میایستد ؛ بخشی از یک عبادتگاه که هنگام عبادت در آنجا میایستند یا رو به آن قرار میگیرند ؛ (در قدیم) (به مجاز) عبادتگاه ، قبله ؛ (در عرف...