کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خندان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گلخندان
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol xandān) (= گلخند) ، ← گلخند .
-
جستوجو در متن
-
بسیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: basim) (عربی) خندان چهر ، گشاده روی ، شادمان ، مسرور ، خرم و خوشحال .
-
صبیح
فرهنگ نامها
(تلفظ: sabih) (عربی) (در قدیم) (به مجاز) زیبا و شاد ؛ خندان و خوشحال .
-
نیکرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: nik ru) خوش رو ، زیبا رو ، خندان .
-
شکفته
فرهنگ نامها
(تلفظ: šekofte) (صفت فاعلی از شکفتن) ، باز شده ، شکوفا (غنچه) ؛ (به مجاز) خندان ، شاد ، شاداب ، تازه .
-
گلشاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol šād) گل شاد و خندان ، شادان مثل گل ؛ (به مجاز) زیبا و با طراوت .
-
بسام
فرهنگ نامها
(تلفظ: bassām) (عربی) بسیار تبسم کننده ، خوشرو ، خندان ، گشاده روی ؛ (در اعلام) یکی از شاعران فارسی گوی پس از اسلام در زمان یعقوب بن لیث .