کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خمیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پانیذ
فرهنگ نامها
(تلفظ: pāniz) (= پانید) ، قند مکرر ، شکر ، شکر برگ ، شکر قلم ، نوعی از حلوا که از شکر و روغن بادام تلخ و خمیر میساختند.
-
فرزدق
فرهنگ نامها
(تلفظ: farzdaq) (عربی) ریزهی نان ، پارههای خمیر ، گردهی نان که در تنور افتد ؛ (در اعلام) لقب همام بن غالب بن صعصعهی تمیمی ، شاعر مشهور عرب که نسبت به اهل بیت پیغمبر (ص) ارادتی خاص داشت و در وصف ایشان شعر میسرود .