کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خشنود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خشنود
فرهنگ نامها
(تلفظ: xošnud) خوشحال و راضی ؛ (در قدیم) قانع.
-
جستوجو در متن
-
امیررضا
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir rezā) (عربی) پادشاه راضی و خشنود ، فرمانده و سردار خشنود و خوشدل.
-
رضی
فرهنگ نامها
(تلفظ: raziy) (عربی) خشنود ، راضی .
-
راضیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāziye) (عربی) پسندیده ، خوش ، خشنود ؛ (در اعلام) از القاب فاطمه زهرا(س).
-
تسلا
فرهنگ نامها
(تلفظ: tasallā) (عربی) آرامش یافتن یا کم شدن اندوه ، آرامش ؛ (در قدیم) خشنود ، خرسند ، راضی.
-
خوشدل
فرهنگ نامها
(تلفظ: xoš del) (به مجاز) راضی و خشنود ؛ شاد ، خوشحال ؛ (در قدیم) امیدوار ، درحال شادمانی و سرور .
-
سیرانوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: sirānuš) (سیر در پهلوی به معنی راضی و خشنود و انوش به معنای جاویدان) ، روی هم به معنی خوشنودی و رضایتمندی جاودان .
-
رضا
فرهنگ نامها
(تلفظ: rezā) (عربی) رضایت ، راضی ، خشنود ؛ (در اعلام) نام امام هشتمین شیعیان علی بن موسی الرضا (ع)؛ (در تصوف) رضا این است که بنده از مشیت حق گله نکند و نامرادی را رضای حق بداند و با روی خوش بپذیرد .