کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خس در چشم افتادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تیارا
فرهنگ نامها
(تلفظ: tiyārā) در گویش لری ' تی ' به معنی چشم و ' آرا ' در فارسی به معنی آراستن است. روی هم به معنی آرایندهی چشم (؟).
-
شهلا
فرهنگ نامها
(تلفظ: šahlā) (عربی) دارای چشم رنگ سیاه چون رنگ چشم میش و (به مجاز) زیبا و فریبنده (چشم) ؛ (در گیاهی) ویژگی نوعی نرگس که حلقهی وسط آن سرخ یا بنفش است ؛ نرگس ، نرگس شهلا.
-
تیام
فرهنگ نامها
تیام، در زبان لری، و بویژه در یکی از لهجه های لری، به معنای "چشم های من" می باشد. "تی" به معنای چشم می باشد.
-
حورالعین
فرهنگ نامها
(تلفظ: hurolein) (عربی) (در قدیم) زن یا زنان سفیدپوست درشت چشم .
-
موژان
فرهنگ نامها
(تلفظ: mužān) (= موجان) (در قدیم) خمار ، پر کرشمه (چشم) .
-
تیام
فرهنگ نامها
چشم هایم. در زبان بختیاری، نوعی ابراز علاقه عاشقانه است.
-
توکان
فرهنگ نامها
(تلفظ: tukān) (در گویش لری توک = چشم ، عین که با (ان) نسبت آمده است) ، روی هم به معنی آن که چون چشم عزیز است (؟) ؛ (در نجوم) یکی از صورتهای فلکی نیمکرهی جنوبی آسمان ، (در اعلام) نام پس ' بایدو ' که در گرجستان صاحب قدرت بود (قرن هفتم هجری) .
-
دیدار
فرهنگ نامها
(تلفظ: didār) ملاقات ، دیدن یکدیگر ، دیدن ؛ (در تصوف) مشاهده ؛ (به مجاز) چهره ، روی و چشم .
-
کژال
فرهنگ نامها
(تلفظ: kažāl) (کردی؟) در بعضی از نامنامهها زیباروی سیاه چشم معنا شده است.(؟)
-
میگون
فرهنگ نامها
(تلفظ: meygun) مخمور ، خمار آلود (چشم) ، (در قدیم) به رنگ می ، سرخ رنگ .
-
حورا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ho(w)rā) (عربی) (در قدیم) (در ادیان) حور ، زن زیبای بهشتی ؛ زنِ سفید پوستِ سیاه چشم و موی.
-
آهو
فرهنگ نامها
(تلفظ: āhu) غزال ، غزاله ؛ (به مجاز) معشوق زیبا ؛ (در قدیم) (به مجاز) چشم زیبا ؛ (در قدیم) (به مجاز) تندرونده ، سریع العمل .
-
سها
فرهنگ نامها
(تلفظ: sohā) (عربی) (در نجوم) ستارهی کم نوری در کنار ستارهی عناق در صورت فلکی دُب اکبر که در قدیم قوت چشم و دوربینی آن را با این ستاره امتحان میکردند .
-
جهان بین
فرهنگ نامها
(تلفظ: jahān bin) ویژگی آن که جهان را میبیند ؛ (در قدیم) (به مجاز) چشم و دیده ؛ (در قدیم) آنچه جهان را در آن میتوان دید ؛ جهان نما .
-
منتظر
فرهنگ نامها
(تلفظ: montazer) (عربی) آن که در حال صبر کردن برای آمدن کسی یا انجام یافتن کاری یا روی دادنِ اتفاقی است، چشم به راه ؛ (در حالت قیدی) در حال انتظار .