کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خردمند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خردمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: xaradmand) دارای خرد و قدرت اندیشه ، عاقل .
-
جستوجو در متن
-
رشدیّه
فرهنگ نامها
(تلفظ: rošdiye) (عربی) خردمند .
-
بلْکا
فرهنگ نامها
(تلفظ: belkā) (ترکی) دانا ، دانشمند ، عاقل ، خردمند .
-
فرزانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: farzāne) دارای خِرَد و پختگی ، خِرَدمند ، دانا .
-
لبیب
فرهنگ نامها
(تلفظ: labib) (عربی) عاقل ، خردمند ، دانا ، بخرد .
-
فرزان
فرهنگ نامها
(تلفظ: farzān) (در قدیم) فرزانه ، خردمند ، عاقل ، حکیم ، دانش ، استواری .
-
دانا
فرهنگ نامها
(تلفظ: dānā) دارای عقل و تجربه ، خردمند ، عاقل ، دارای علم و آگاهی ، عالم ، علیم .
-
خردیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: xarad yār) (خَرد + یار (پسوند دارندگی)) ، دارندهی خَرد ، خَردمند .
-
حکیم
فرهنگ نامها
(تلفظ: hakim) (عربی) پزشک ، طبیعت ، دانا ، خردمند ، فرزانه ، دانا به چیزی (دانندهی امری) ؛ از نامهای خداوند.
-
فرزاندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: farzān doxt) (فروزان + دخت = دختر) ، دختر فرزانه و خردمند ، دختر عاقل و حکیم .
-
فرهمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: farremand) دارای شکوه و وقار ؛ (به مجاز) خردمند و دانا ، دارای فر ، نورانی و با شکوه .
-
سوفیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: sufiyā) (عربی) (= صوفیه) ، پیروان تصوف ؛ عاقل ، خردمند ؛ (در اعلام) (= صوفیه) پایتخت بلغارستان .
-
عاقل
فرهنگ نامها
(تلفظ: āqel) (عربی) آن که از سلامت عقل برخوردار است ؛ آن که عقلش خوب کار میکند ؛ دارای بهرهی هوشی بالا ؛ خردمند .
-
رایمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāymand) (رای + مند (پسوند دارندگی)) ، صاحب رأی ، با تدبیر ، عاقل ، خردمند ؛ (در قدیم) آن که عزم و قصد کاری دارد ؛ عزم کننده ، قصد کننده .