کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خجستگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
فرینوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: fari nuš) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + نوش = جاوید) ویژگی آن که دارای خجستگی و شکوهمندی جاوید و ماندگار است .
-
تبرک
فرهنگ نامها
(تلفظ: tabarrok) (عربی) مبارک بودن ، مبارکی ، خجستگی، خوش یمنی ؛ برکت گرفتن .
-
برکت
فرهنگ نامها
(تلفظ: bare(a)kat) (عربی) فراوانی و بسیاری و رونق ؛ خجستگی ، یمن ، مبارک بودن؛ نعمت های موجود در طبیعت، چنان که نان.
-
فریتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: faritā) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + تا = نظیر ، مانند ، لنگه) ؛ (به مجاز) خجسته و مبارک ، شکوهمند .
-
سعود
فرهنگ نامها
(تلفظ: soeud) (عربی) (جمع سَعد) (در قدیم) سعادتها ، نیک بختیها ، خجستگیها ؛ (اسم مصدر) سعادت.
-
فریداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: fari dād) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + داد = داده)، دادهی خجسته و مبارک ، آفریدهی با شکوه ، زادهی شکوهمند .
-
فریدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: fari doxt) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + دخت = دختر) ، دختر خجسته و مبارک ، دختر باشکوه و شکوهمند .
-
فریوار
فرهنگ نامها
(تلفظ: farivār) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + وار (پسوند شباهت)) ، (به مجاز) خجسته و با شکوه ، نیک بخت و سعادتمند .
-
فریا
فرهنگ نامها
(تلفظ: fariyā) ]فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + ا = (پسوند نسبت)[ ، (به مجاز) خجسته ، شکوهمند ، مبارک ، با شکوه ؛ (به مجاز) جذاب ، دلپذیر و گیرا .
-
فریچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: fari čehr) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + چهر = چهره) ، دارای چهرهی خجسته و مبارک ، دارای چهرهای با شکوه ؛ (به مجاز) خوش اقبال و سعادتمند.
-
فریمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: farimān) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + مان/ من = اندیشه و فکر) ؛ به معنی دارای اندیشهی خجسته ، مبارک و با شکوه ؛ (به مجاز) خیراندیش و نیک اندیش ؛ نام شهری در خراسان .
-
فریماه
فرهنگ نامها
(تلفظ: fari māh) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + ماه) ماه خجسته و مبارک ، ماه شکوهمند و خجسته ؛ (به مجاز) زیباروی سعادتمند و باشکوه .
-
فریمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: fari mehr) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + مهر = خورشید)، خورشید با شکوه و خجسته ، آفتاب شکوهمند و مبارک ؛ (به مجاز) زیبارو .
-
فرینار
فرهنگ نامها
(تلفظ: farinār) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + نار = انار) انارِ با شکوه ، انارِ شکوهمند ، انارِ فرخنده و مبارک ؛ (به مجاز) زیبا روی باشکوه و شکوهمند ، زیباروی خجسته و مبارک .
-
فریدل
فرهنگ نامها
(تلفظ: fari del) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + دل) دارای روح و جان خجسته و مبارک، دارای میل و گرایش با شکوه و شکوهمند ؛ (به مجاز) با شکوه و خجسته و مبارک ، سعادتمند و نیکبخت.