کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خجسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خجسته
فرهنگ نامها
(تلفظ: xojaste) (اوستایی) مبارک ، فرخنده ؛ (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاه نوا ؛ (در قدیم) سعادتمند، کامروا، خوشبخت ؛ (در گیاهی) همیشه بهار (گل).
-
واژههای مشابه
-
خجستهلقا
فرهنگ نامها
(تلفظ: xojaste leqā) آنکه چهرهای فرخنده و مبارک دارد ؛ (به مجاز) زیبا رو .
-
جستوجو در متن
-
فریتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: faritā) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + تا = نظیر ، مانند ، لنگه) ؛ (به مجاز) خجسته و مبارک ، شکوهمند .
-
فریماه
فرهنگ نامها
(تلفظ: fari māh) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + ماه) ماه خجسته و مبارک ، ماه شکوهمند و خجسته ؛ (به مجاز) زیباروی سعادتمند و باشکوه .
-
فریداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: fari dād) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + داد = داده)، دادهی خجسته و مبارک ، آفریدهی با شکوه ، زادهی شکوهمند .
-
فریدخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: fari doxt) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + دخت = دختر) ، دختر خجسته و مبارک ، دختر باشکوه و شکوهمند .
-
فریوار
فرهنگ نامها
(تلفظ: farivār) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + وار (پسوند شباهت)) ، (به مجاز) خجسته و با شکوه ، نیک بخت و سعادتمند .
-
فریا
فرهنگ نامها
(تلفظ: fariyā) ]فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + ا = (پسوند نسبت)[ ، (به مجاز) خجسته ، شکوهمند ، مبارک ، با شکوه ؛ (به مجاز) جذاب ، دلپذیر و گیرا .
-
فریچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: fari čehr) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + چهر = چهره) ، دارای چهرهی خجسته و مبارک ، دارای چهرهای با شکوه ؛ (به مجاز) خوش اقبال و سعادتمند.
-
فریمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: farimān) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + مان/ من = اندیشه و فکر) ؛ به معنی دارای اندیشهی خجسته ، مبارک و با شکوه ؛ (به مجاز) خیراندیش و نیک اندیش ؛ نام شهری در خراسان .
-
فریمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: fari mehr) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + مهر = خورشید)، خورشید با شکوه و خجسته ، آفتاب شکوهمند و مبارک ؛ (به مجاز) زیبارو .
-
فرینار
فرهنگ نامها
(تلفظ: farinār) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + نار = انار) انارِ با شکوه ، انارِ شکوهمند ، انارِ فرخنده و مبارک ؛ (به مجاز) زیبا روی باشکوه و شکوهمند ، زیباروی خجسته و مبارک .
-
شارمین
فرهنگ نامها
(تلفظ: šārmin) (در سنسکریت) فرخنده و خجسته .