کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاندان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
سخرای
فرهنگ نامها
(تلفظ: saxrāy) نام پدر رزمهراز خاندان قارن .
-
احیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ahyā) (عربی) زندگان ، زندگی ، زندگی از نو ؛ خاندانها ، قبیلهها .
-
قارن
فرهنگ نامها
(تلفظ: qāran) [شکل پهلوی کلمه ' karin ' است] ؛ (در اعلام) نام یکی از خاندانهای بزرگ عهد اشکانیان است که در زمان ساسانیان نیز دارای اهمیت بوده و افراد بزرگ این خاندان به همین اسم شهرت یافتهاند ؛ نام چند تن از پادشاهان و پهلوانان در ایران باستان .
-
منوچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: manučehr) به معنی ' از نژاد و پشت منوش' [منوش یکی از ناموران قدیم] ؛ (در اعلام) منوچهر از خاندان ایرج یکی از پادشاهان پیشدادی است ؛ اسم خاندان وی در اوستا ' ائیریاو ' آمده است ، یعنی یاری کنندهی ایرانیان .
-
ارشک
فرهنگ نامها
(تلفظ: arašk) همان اشک است که سرسلسله و مؤسس خاندان اشکانی میباشد که بعدها آن (اشک) عنوان هر یک از پادشاهان اشکانی قلمداد شد ؛ (در اعلام) نام اردشیر دوم هخامنشی پسر داریوش دوم .
-
اشکان
فرهنگ نامها
(تلفظ: aškān) (اشک + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به اشک که بانی و مؤسس خاندان اشکانیان بود.
-
سپنتمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: sepantmān) (اوستایی) (= اسپتمان ، اسپیتمان) به معنی از نژاد سفید ، از خاندان سفید ؛ (در اعلام) نام خانوادگی زرتشت پیامبر است.
-
سورن
فرهنگ نامها
(تلفظ: suren) یکی از خاندانهای هفتگانه عصر ساسانی که محل اقامت ایشان سیستان و بلوچستان بوده است؛ (در اعلام) نام سردار ایرانی.
-
آرشام
فرهنگ نامها
(تلفظ: āršām) دارای زور خرس ، خرس نیرو ؛ (در اعلام) پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی.
-
آزادان
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzādān) منسوب به خاندان آزاد ؛ جمع آزاد ، احرار ، وارستگان؛ (در اعلام) از بزرگان معاصر شاپور دوم ساسانی.
-
مهران
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehrān) به معنی دارندهی مهر ؛ (در اعلام) نام یکی از خاندانهای هفتگانهی عصر ساسانی (ویس پوهر) مقر افراد این خاندان پارس بوده است ؛ (در اعلام) نام پدرِ اورند سردار ایرانی در عهد انوشیروان و نیز نام چند تن اشخاص در ایران باستان .
-
هخامنش
فرهنگ نامها
(تلفظ: haxāmaneš) دوست منش ، دوست کردار ، کسی که دارای کردار و اندیشه نیک است ؛ (در اعلام) نام نیای هخامنشیان و سر سلسلهی خاندان هخامنشی .
-
سامان
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāmān) سرزمین ، ناحیه ، محل ، مکان ؛ ترتیب و روش چیزی یا کاری ، ثروت ، دارایی ، قوت ، توانایی ؛ (در قدیم) صبر ، آرام و قرار ؛ (در اعلام) جدِ خاندان سامانی که او را ' سامان خدات' میگفتند .
-
نفیسه
فرهنگ نامها
(تلفظ: nafise) (عربی) (مؤنث نفیس) ، گرانبها ، قیمتی ؛ (در قدیم) ارجمند و گرامی ؛ (در اعلام) نفیسه دختر حسن بن زید از خاندان گرامی امام حسن مجتبی (ع) که بانویی خداپرست ، عارف و زاهد بود.
-
روشنک
فرهنگ نامها
(تلفظ: ro(w)šanak) (اوستایی) روشن ؛ (در گیاهی) نام گیاهی است (شاتل) ؛ (در اعلام) در روایات ایرانی نام دختر دارا (داریوش سوم) که اسکندر با او ازدواج کرد . [دکتر معین معتقد است که در این نام خلطی شده ، و آن این اینکه دختر داریوش سوم که زن اسکندر شد است...