کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خار در پای شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اسفندیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: esfand yār) (اوستایی) مقدس آفریده یا آفریدهی (خرد) پاک ؛ (در اعلام) پسر گشتاسب که به روئینتن معروف بود و در نبرد با رستم از پای در آمد.
-
ایقان
فرهنگ نامها
(تلفظ: iqān) (عربی) به یقین دانستن ، بیگمان شدن ، بارور شدن ؛ حالت ذهن که امری را کاملاً درست میداند، یقین ؛ (در قدیم) ایمان .
-
اسلام
فرهنگ نامها
(تلفظ: eslām) (عربی) (در ادیان) نام آئین مسلمانان که آورندهی آن حضرت محمد(ص) است ، دین حق ؛ مسلمان شدن؛ (در قدیم) تسلیم شدن ، گردن نهادن .
-
بیدار
فرهنگ نامها
(تلفظ: bidār) ویژگی آن که در خواب نیست ؛ (به مجاز) آگاه ، هوشیار ؛ آگاه و هوشیار شدن ؛ (به مجاز) برانگیخته شدن حس و حالتی در کسی .
-
تجلی
فرهنگ نامها
(تلفظ: tajalli) (عربی) ظاهرشدن ، آشکارشدن ، ظاهر و جلو هگر شدن آثار خداوند ؛ (در تصوف) آشکار شدن و ظهور کردن ذات و صفات الوهیت در دل سالک .
-
میثم
فرهنگ نامها
(تلفظ: meysam) (عربی) پای و سپل شتر که محکم به زمین کوبیده شود ؛ (در اعلام) میثم بن یحیی تمار از موالی (غلامان) بنی اسد و از اجله (بزرگان) اصحاب امیرالمؤمنین علی (ع).
-
تسلا
فرهنگ نامها
(تلفظ: tasallā) (عربی) آرامش یافتن یا کم شدن اندوه ، آرامش ؛ (در قدیم) خشنود ، خرسند ، راضی.
-
ابتهاج
فرهنگ نامها
(تلفظ: ebtehāj) (عربی) شادن شدن ، خوش و خرم ؛ (در قدیم ) شادمانی ، خوشی .
-
اشراق
فرهنگ نامها
(تلفظ: ešrāq) (عربی) درخشیدن ، روشن شدن ، تابان شدن ، درخشش ، نورافشانی؛ (به مجاز) روشنی ، نور ؛ (در فلسفه) شناخت حقیقت از طریق ذوق و کشف و شهود؛ فلسفهی اشراق ، حکمتِ اشراق.
-
لقا
فرهنگ نامها
(تلفظ: le‛qā) (عربی) (در قدیم) دیدار ، ملاقات ، چهره ، صورت ؛ (در تصوف) پیدا شدن استعدادی در دل سالک تا حق در آن ظاهر شود.
-
تیرگان
فرهنگ نامها
(تلفظ: tirgān) (در قدیم) در ایران قدیم جشنی که در سیزدهم تیر به مناسبت یکی شدن نام روز با نام ماه برگزار میشده است .
-
رنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ranā) (عربی) شادمان گردیدن ، شاد شدن ، چیزی که در وی نگرند از جهت خوبی و حسن آن ؛ جمال .
-
نیروانا
فرهنگ نامها
(تلفظ: nirvānā) (سنسکریت) آخرین مرحله سلوک در نزد ' بودا ' که مرحلهی محو شدن جنبهی حیوانی وجود و رسیدن به کمال است .
-
شیرین
فرهنگ نامها
(تلفظ: širin) دارای مزهی شیرینی ؛ (به مجاز) مطبوع ، دلنشین و دلپذیر ؛ (به مجاز) زیبا ؛ (به مجاز) شیوا یا ادا شده با لهجهای گوش نواز (سخن) ؛ (به مجاز) گرامی ، عزیز ، به طور دلپذیر ، خیلی خوب، مطبوع و خوشایند شدن ؛ (در قدیم) (به مجاز) ارج و قرب پیداک...
-
وصال
فرهنگ نامها
(تلفظ: vesāl) (عربی) رسیدن به فرد مطلوب و هم آغوش شدن با او ؛ رسیدن به چیزی و به دست آوردن آن؛ (در تصوف) پیوند با خداوند و رسیدن به مرتبهی فناء فی الله ؛ (در اعلام) میرزا احمد شفیع بن محمد اسماعیل شیرازی (وصال شیرازی) از شاعران ایران در اوایل دورهی...