کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خار در راه نهادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اسلام
فرهنگ نامها
(تلفظ: eslām) (عربی) (در ادیان) نام آئین مسلمانان که آورندهی آن حضرت محمد(ص) است ، دین حق ؛ مسلمان شدن؛ (در قدیم) تسلیم شدن ، گردن نهادن .
-
راهجو
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāh ju) (در قدیم) بلد راه ، راه شناس ؛ (به مجاز) چاره جو ؛ تندرو ، تیزتک .
-
شجاعالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: šojāeoddin) (عربی) شجاع و دلیر در راه دین .
-
شعاعالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: šoeāeoddin) (عربی) دلیر و شجاع در راه دین .
-
راشد
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāšed) (عربی) آن که در راه راست است و (به مجاز) دیندار ، متدین ؛ (در اعلام) سیامین خلیفهی عباسی به نام منصور .
-
رهبان
فرهنگ نامها
(تلفظ: rahbān) محافظ راه ، نگهبان راه ؛ (به مجاز) راهنما، و اگر رُهبان (عربی) باشد به معنی آن که در ترس از خدا مبالغه کند، زاهد ، ترسا.
-
جهاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: ja(e)hād) (عربی) در راه دین جنگیدن ، پیکار ، مبارزه ، کوشیدن ، تلاش .
-
صراط
فرهنگ نامها
(تلفظ: serāt) (معرب از لاتین) (در قدیم) راه ، طریق ؛ (به مجاز) پل صراط .
-
واقف
فرهنگ نامها
(تلفظ: vāqef) (عربی) آگاه ، با خبر ، مطلع ؛ (در فقه، در حقوق) آن که مالش را برای استفاده در راه هدف عام المنفعه به موجب عقد خاصی اختصاص دهد ؛ (در قدیم) مراقب ، مواظب .
-
شهیدا
فرهنگ نامها
(تلفظ: šahidā) (عربی ـ فارسی) (شهید + الف اسم ساز) ، شاهد ، حاضر ، کسی که در راه خدا کشته شود؛ (در عرفان) آنکه در پرتو تجلیات معشوق محو شود .
-
منتظر
فرهنگ نامها
(تلفظ: montazer) (عربی) آن که در حال صبر کردن برای آمدن کسی یا انجام یافتن کاری یا روی دادنِ اتفاقی است، چشم به راه ؛ (در حالت قیدی) در حال انتظار .
-
هدی
فرهنگ نامها
(تلفظ: hodā) (عربی) (در قدیم) هدایت کردن ، هدایت ، راهنمایی ؛ رسیدن به حق و حقیقت ؛ راه راست ، مسیر درست ؛ (به مجاز) دین هدایت ، اسلام .
-
اسرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: esrā) (عربی) به شب راه رفتن ، در شب سیر کردن ؛ معراج پیغمبر اکرم(ص) ؛ نام هفدهمین سورهی قرآن کریم دارای صد و یازده آیه.
-
رودک
فرهنگ نامها
(تلفظ: rudak) (رود = فرزند به ویژه پسر + ک/-ak/ (پسوند تحبیب و نسبت)) ، پسر دوست داشتنی و محبوب ؛ نامِ مَعبر کوهستانی بسیار خطرناکی در انتهای رشتهکوههای فارس ، بر سر راه کازرون و بوشهر .
-
سالک
فرهنگ نامها
(تلفظ: sālek) (عربی) آن که راهی را طی کند ، رونده ، راه رو ؛ (در تصوف) آن که مراحل سلوک عرفانی را معمولاً با ارشاد پیری میگذراند .