کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حریف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
حریف
فرهنگ نامها
(تلفظ: harif) (عربی) (در قدیم) همنشین و معاشر ، یار ، دوست ؛ (در قدیم) معشوق .
-
جستوجو در متن
-
مبارز
فرهنگ نامها
(تلفظ: mobārez) (عربی) آن که برای رسیدن به هدف خود پیوسته با مخالفان در جدال و ستیز است ؛ آن که فعالیت سیاسی دارد ؛ همآورد ، حریف ، رزمنده ، جنگآور.
-
شاهرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāh rox) دارای رخساری چون شاه ، شاه منظر ، شاه سیما ؛ (در اعلام) پسر امیر تیمور گورکان ؛ (در ورزش) در شطرنج حرکت اسب هنگامی که به شاه حریف کیش دهد و رخ او را نیز به خطر اندازد.
-
پیروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: piruz) (= فیروز) ، غلبه کننده بر حریف در جنگ یا مسابقه ، فرخنده ، مبارک ، خجسته ؛ (در قدیم) از صفات خداوند ؛ (در قدیم ) خوشحال ، شاد ؛ (در حالت قیدی) (در قدیم) با خوشحالی و شادی؛ (در قدیم) فیروزه ]سنگ قیمتی[ و (به مجاز) کبود ؛ (در اعلام) نام ه...