کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوان
فرهنگ نامها
(تلفظ: javān) آن که زمان زیادی از عمرش نگذشته است ، کم سن و سال ؛ (به مجاز) شاداب و با طراوت.
-
جستوجو در متن
-
امیربرنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir bornā) (عربی ـ فارسی) امیر جوان ، پادشاه جوان.
-
جوانشیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: javān šir) شیر جوان ، کنایه از جوان زورمند و دلیر است .
-
ورنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: varnā) (= بَرنا) (در قدیم) بُرنا ، جوان ؛ (در بلوچی) نیز/varna/ به معنی جوان .
-
جوانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: javāne) تازه ، نو ، به مجاز جوان .
-
شادن
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāden) (عربی) (در قدیم) آهوی جوان که تازه شاخ بر آورده است .
-
میشا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mišā) (درگیاهی) همیشه بهار ، همیشه جوان و همیشک جوان ، نوعی از ریاحین که همیشه سبز میباشد؛ در زبان عربی به آن ' حی العالم ' میگویند ؛ (در پهلوی) (= مشیه) آدمِ نخستین.
-
برنا
فرهنگ نامها
(تلفظ: bornā) جوان ؛ (در قدیم) شاب ، ظریف ، خوب ، نیک ، دلاور .
-
فارهه
فرهنگ نامها
(تلفظ: fārehe) (عربی) دختر زیبا و با نمک ؛ دختر جوان .
-
شباب
فرهنگ نامها
(تلفظ: šabāb) (عربی) جوانی ، مرد جوان ؛ (در موسیقی ایرانی) نام پردهای .
-
آزرمان
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzarmān) همیشه جوان ، پیر ناشدنی و فرسوده نگشتنی .
-
نورسته
فرهنگ نامها
(تلفظ: no(w)roste) تازه روییده ؛ (به مجاز) جوان ، تازه بالغ شده .
-
برنادخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: bornā doxt) (بُرنا + دخت = دختر) ، دختر جوان ، دختر ظریف ، دختر خوب و نیک .
-
غانیه
فرهنگ نامها
(تلفظ: qāniye) (عربی) (مؤنث غانی) ، زنی که به سبب زیبایی خویش بینیاز از زیور باشد ؛ زن جوان پاکدامن در زندگی زناشویی .