کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آرس
فرهنگ نامها
خدای جنگ یونانیان;مارس
-
اتکس
فرهنگ نامها
پسر با هوش و جنگ آور
-
آرزم
فرهنگ نامها
(تلفظ: ārazm) جنگ ، رزم ، کارزار .
-
رزمآرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: razm ārā) (در قدیم) جنگجویی که در جنگ هنرنمایی میکند ، جنگجویِ زبردست .
-
رزمیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: razmyār) رزمنده ، یاری کننده در جنگ ؛ (به مجاز) شجاع .
-
نستوه
فرهنگ نامها
(تلفظ: nastuh) خستگی ناپذیر ؛ (در قدیم) ویژگی آن که از جنگ و ستیز روی بر نمیگردانَد .
-
مهیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: mah yār) (= ماهیار) ، ← ماهیار ؛ (در اعلام) پیرمردی مهمان نواز در روزگار بهرام گور ؛ (در اعلام) پهلوان ایرانی که نام او دو بار در گرشاسب نامهی اسدی طوسی آمده ، اول در جنگ اول گرشاسب با لشکر بهو ، دوم در جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو .
-
ایزدگشسب
فرهنگ نامها
(تلفظ: izad gošasb) (در اعلام) نام یکی از دانشمندان دربار انوشیروان نام سرداری ایرانی در جنگ بهرام چوبینه با خسرو پرویز.
-
راثین
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāsin) سردار ایرانی که از گزنفون شکست خورد؛ سردار سپاه ایران در جنگ با سردار 'سدمونی'.
-
رهام
فرهنگ نامها
(تلفظ: rohām, rohhām) (در اعلام) نام پسر گودرز که در جنگ دوازده رخ ' بارمان ' را کشت ؛ (در عربی) پرندهای که شکار نکند ؛ عدد بسیار .
-
جابان
فرهنگ نامها
(تلفظ: jābān) (در اعلام) امیری که پوراندخت پادشاه عجم او را با سپاهی عظیم به جنگ سپاه عرب فرستاد.
-
غالب
فرهنگ نامها
(تلفظ: qāleb) (عربی) غلبه کننده بر دیگری در جنگ ، فاتح ، پیروز ؛ مسلط ، چیره ؛ (در اعلام) نام هشتمین جد پیغمبر (ص) و نام یکی از صحابه .
-
فاتح
فرهنگ نامها
(تلفظ: fāteh) (عربی) گشاینده و فتح کنندهی سرزمینها در جنگ ، پیروز ؛ (در حالت قیدی) با حالت برنده و پیروز .
-
مبارز
فرهنگ نامها
(تلفظ: mobārez) (عربی) آن که برای رسیدن به هدف خود پیوسته با مخالفان در جدال و ستیز است ؛ آن که فعالیت سیاسی دارد ؛ همآورد ، حریف ، رزمنده ، جنگآور.
-
هرمزان
فرهنگ نامها
(تلفظ: hormozān) (هرمز + ان (پسوند نسبت)) ، منسوب به هرمز ؛ (در اعلام) نام حاکم خوزستان در جنگ بین اعراب و ایران در زمان یزدگرد سوم .