کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلوه
فرهنگ نامها
(تلفظ: jelve) (عربی) نمایان شدن ، خود را آشکار کردن ، خودنمایی؛ (به مجاز) زیبایی ، جاذبه .
-
جستوجو در متن
-
مظاهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: mazāher) (عربی) (جمعِ مَظهَر) ، جلوهها ، نشانهها .
-
جلا
فرهنگ نامها
(تلفظ: jalā) (عربی) درخشش ، پرتو افکنی؛ (به مجاز) جلوه ، زیبایی ، رونق .
-
طلایه
فرهنگ نامها
(تلفظ: talāye) (عربی) (به مجاز) نشانه یا جلوهی نخستین از هر چیز که پیش از دیگر نشانهها نمایان شود .
-
جمال
فرهنگ نامها
(تلفظ: jamāl) (عربی) زیبایی؛ (به مجاز) مایهی زیبایی و زینت بخش؛ (در تصوف) جلوههای الطاف خداوندی .
-
شکوه
فرهنگ نامها
(تلفظ: šokuh) حالتی در کسی که به بزرگی جلوه کند و احترام برانگیزد یا چشمها را خیره کند ، بزرگی ، حشمت و جلال .
-
منظر
فرهنگ نامها
(تلفظ: manzar) (عربی) آنچه بر آن نظر بیفتد و به چشم دیده شود ؛ جلوهی ظاهری هر شخص و (به مجاز ) صورت و چهره ، در مقابلِ مَخبَر ؛ (در قدیم) منظره .
-
نرسی
فرهنگ نامها
(تلفظ: narsi) (اوستایی) این نام شاید ' جلوه مرد ' یا ' جلوهی مردمان ' باشد ؛ (در اعلام) نام یکی از شاهان اشکانی ، نام پسر بهرام بهرامیان ، نام برادر بهرام گور و نیز نام برادر پیروز یکم ساسانی است ؛ ]در اوستا و پارسی میانه فرشته و ایزدی است نظیر جبرئ...
-
نورصبا
فرهنگ نامها
(تلفظ: nur(e)sabā) (عربی) [نور + صبا = نسیم ملایم و خنک که از شمال میوزد ؛ (به مجاز) پیام رسان میان عاشق و معشوق] روی هم (به مجاز) نوری که از صبا متصاعد میشود ، جلوهی صبا ؛ (به مجاز) زیبارو .
-
مهراب
فرهنگ نامها
(تلفظ: mehrāb) دارندهی جلوهی آفتاب و کسی که تابش مهر دارد ؛ (در اعلام) پادشاه کابل بود ، همسر او سیندخت نام داشت ، سیندخت مادر رودابه است و رودابه همسر زال و مادر رستم میباشد.
-
گلآرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: gol ārā) آن که حرفهاش گل آرایی است ، آن که هنر چیدن و آرایش گلها در یک مجموعه یا قرار دادن آنها در کنار شاخ و برگ و مانند آن به جهت جلوه و زیبایی بیشتر دارد ؛ (در اعلام) نام مادر روشنک بنا بر بعضی از نسخههای شاهنامه .