کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جز این پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
رستاک
فرهنگ نامها
(تلفظ: rastāk) شاخهی تازهای که از بیخ درخت بر آید ، رشتاک . ← رشتاک ؛ ]این واژه گونهی قدیمی روستا نیز میباشد که در این صورت رُستاک/rostāk/ تلفظ میشود و معرب آن رُستاق است[.
-
مشیانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: mašiyāne) این واژه به معنای ' نخستین آفریده ' است . + ← مشیا .
-
کردیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: kordiyā) منسوب به کرد ، منتسب به کرد. ]به نظر میرسد این واژه برگرفته از افسانهی ' اصبحت کردیا و امسیت عربیا ' باشد. در مقدمه مثنوی نیز به این عبارت اشاره شده است. این افسانه یا عبارت منسوب است به ابوعبدالله بابونی یکی از شیوخ عرفان در روزگار...
-
خورشید
فرهنگ نامها
(تلفظ: xoršid ) (در نجوم) کُرهی سوزان ، درخشان ؛ (به مجاز) نور این کره ، آفتاب .
-
آوینا
فرهنگ نامها
بانوی که مثل آب زلال و پاک است این اسم ازآو یائاوکه درزبان کردی به معنی آب و وینه یاوینا به معنی به مانندتشکیل شده است وریشه اصلی این نام درزبان اوستایی وپهلوی ازنامهای دیرین وشیرین وپرمعنی است ودرآخراینکه ئه وین درکردی به معنی عشق میباشد
-
بارانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: bārāne) (باران + ه (پسوند نسبت)) ، منسوب به باران، ← باران ؛ علاوه بر این نام رستنی ]گیاهی[ است ، بادرنجبویه ، بادرنگبویه .
-
ذکا
فرهنگ نامها
(تلفظ: zakā) (عربی) (در قدیم) هوشمندی ، تیزهوشی ؛ ] این واژه با کلمهی ذُکا (به معنی خورشید) هم نویسه میباشد[
-
رامین
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāmin) رام ، رامتین ، نام عاشق ویسه ، (این کلمه مرکب از ' رام ' به معنی طرب و ' ین ' است به معنی طربناک است) . ← رامتین .
-
بلوط
فرهنگ نامها
(تلفظ: balut) (در گیاهی) گیاهی درختی و جنگلی که چوب سخت دارد و میوهی آن خوراکی است ، مازو، مازوج؛ میوهی این درخت .
-
کیانا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ki(e)yānā) (کیان + ا (پسوند نسبت)) ، منسوب به کیان ، ← کیان ؛ به علاوه این واژه (در قدیم) به معنی طبیعت بوده است .
-
گرامی
فرهنگ نامها
(تلفظ: gerāmi) بسیار ارجمند و دوست داشتنی ، عزیز ، ]این نام در ایران باستان پسرانه بوده و نام پسر جاماسب ، وزیر گشتاسب است[ .
-
گرشا
فرهنگ نامها
(تلفظ: garšā) پادشاه کوه ؛ این واژه (در اوستا) ' گری/ gery' به آرش کوه است و (در سانسکریت) ' گیری/ giray ' نوشته شده است.
-
شلیر
فرهنگ نامها
(تلفظ: šalir) (= شَلیل) ، میوهی خوشبو و گوارا و آبدار شبیه شفتالو و هلو ؛ درخت این میوه .
-
عامر
فرهنگ نامها
(تلفظ: āmer) (عربی) (در قدیم) آباد کننده ، معمور ، آبادان ؛ بسیار عمر کننده (تفألاً فرزندان خود را به این نام موسوم مینمودند) .
-
موسیالرضا
فرهنگ نامها
(تلفظ: musarrezā) (عربی) از نامهای مرکب ، ← موسی و رضا. (این نام مخالفِ قیاس ساخته شده است).