کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جانآرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: jān ārā) آرایندهی جان و روح ، زینت جان .
-
جانافروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: jān afruz) (به مجاز) آسایش بخش روان .
-
جانافزا
فرهنگ نامها
(تلفظ: jān afzā) (به مجاز) جان افروز ، ← جان افروز .
-
جانپرور
فرهنگ نامها
(تلفظ: jān parvar) جانبخش ، ← جانبخش .
-
جانفروز
فرهنگ نامها
(تلفظ: jān foruz) (= جان افروز) ، ← جان افروز .
-
جستوجو در متن
-
جانتاب
فرهنگ نامها
(تلفظ: jān tāb) فروغ بخش جان؛ (به مجاز) جان افروز . + ن.ک. جان افروز.
-
روانشید
فرهنگ نامها
(تلفظ: ravān šid) جان چون خورشید ، روح چون آفتاب ؛ (به مجاز) جان و روان پاک و مبرا را گویند .
-
روحا
فرهنگ نامها
(تلفظ: ruhā) (عربی ـ فارسی) (روح = جان ، نفس ، روان + الف (اسم ساز)) ، منسوب به جان و روان .
-
جانمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: jān mehr) دوستدارِ جان .
-
جانیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: jānyār) (جان = روح و روان + یار (پسوند دارندگی)) ، دارای روح و روان .
-
آریو برزن
فرهنگ نامها
(تلفظ: āriu barzan) (= آریوبرزین) (در اعلام) نام سرداری از سرداران داریوش سوم در هنگام هجوم اسکندر مقدونی به ایران، که شرافتمندانه از جان خود و همراهانش گذشت و تا واپسین دم ایستادگی کرد.
-
بابک
فرهنگ نامها
(تلفظ: bābak) پرورنده و پدر را گویند ؛ (در قدیم) خطاب فرزند به پدر از روی مهربانی ؛ پدر جان ؛ (در اعلام) نام دلاور ایرانی که از سوی اردوان فرمانروای اصطخر بود ؛ نام موبدی در روزگار انوشیروان که دیوان عرض و سپاه به دست وی بود.
-
مالک
فرهنگ نامها
(تلفظ: mālek) (عربی) آن که صاحب مِلک یا املاکی است ؛ آن که دارنده و صاحب اختیار چیزی یا کسی باشد ؛ از نامها و صفات خداوند ؛ (در ادیان) ملک الموت گیرندهی جان ؛ (در اعلام) نام یکی از یاران امیرالمؤمنین علی (ع) مشهور به مالکِ اشتر .
-
فریدل
فرهنگ نامها
(تلفظ: fari del) (فری = خجسته ، مبارک ، دارای خجستگی و شکوه ، شکوهمند و خجسته + دل) دارای روح و جان خجسته و مبارک، دارای میل و گرایش با شکوه و شکوهمند ؛ (به مجاز) با شکوه و خجسته و مبارک ، سعادتمند و نیکبخت.