کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
راوک
فرهنگ نامها
(تلفظ: rāvak) (به مجاز) راوق ، صافی ، پالونه ، جام شراب ؛ (به مجاز) شراب صاف و زلال و (به مجاز) صاف ، زلال .
-
پیمانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: peymāne) هر ظرف یا مقیاسی دیگر از آن برای اندازهگیری مقدار معینی از هر چیز استفاده شود ؛ (در قدیم) جام شراب ؛ (در قدیم) (به مجاز) شراب.
-
آبگینه
فرهنگ نامها
(تلفظ: ābgine) شیشه ، زجاج ، بلور ، آینه ؛ (در قدیم) ظرف شیشهای یا بلوری به ویژه جام شراب .
-
معینالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: moeinoddin) (عربی) کمک کننده و یاور دین ؛ (در اعلام) لقب شیخ احمد جام مشهور به ژنده پیل .
-
ساغر
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāqar) (معرب) ظرفی که در آن شراب مینوشند ، جام شراب ؛ (در قدیم) (به مجاز) ، شراب ؛ (در عرفان) دل عارف است که انوار غیبی در آن مشاهده میشود .
-
لاله
فرهنگ نامها
(تلفظ: lāle) (در گیاهی) گلی به شکل جام و سرخ رنگ که بر روی پایهای بلند قرار دارد ؛ گیاه این گل که علفی، پایا و زینتی است و پیاز دارد ؛ (به مجاز) شخص فداکاری که در راه آرمان دینی یا ملی به شهادت رسیده است ؛ (به مجاز) گونهی زیبا و گلگون ؛ (در ادب عرف...