کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توان
فرهنگ نامها
(تلفظ: tavān) قدرت ، توانایی ؛ توانایی تحمل چیزی ، طاقت ؛ توانستن.
-
واژههای مشابه
-
تواندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: tavān doxt) (توان + دخت = دختر) ، دختری که نیرومند و توانا باشد .
-
جستوجو در متن
-
مهپویا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mah puyā) (مَه = ماه + پویا = در حال حرکت و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت) (به مجاز) ویژگی آن که چون ماه زیباست و استعداد و توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت را دارد.
-
امیراردلان
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir ardelān) (عربی ـ فارسی) نامی مرکب برای پسران که به تعبیری میتوان گفت امیر سرزمین مقدس و پاک .
-
پدیده
فرهنگ نامها
(تلفظ: padide) (در فلسفه) آنچه اتفاق میافتد یا وجود دارد و میتوان آن را تجربه کرد ؛ پدیدار ؛ (به مجاز) شخص ، چیز یا حادثهی چشمگیر.
-
جهان بین
فرهنگ نامها
(تلفظ: jahān bin) ویژگی آن که جهان را میبیند ؛ (در قدیم) (به مجاز) چشم و دیده ؛ (در قدیم) آنچه جهان را در آن میتوان دید ؛ جهان نما .
-
پویا
فرهنگ نامها
(تلفظ: puyā) ویژگی آن که حرکت میکند و دارای استعداد یا توان دگرگونی در جهت برتری و پیشرفت است؛ (در قدیم) آن که برای به دست آوردن چیزی میکوشد، دونده پی چیزی وجویندهی آن.
-
قدرت
فرهنگ نامها
(تلفظ: qodrat) (عربی) توانایی ، توان ، سلطه و نفوذ ؛ (در فلسفه قدیم) توانایی ویژهی موجود زنده که با آن از روی قصد و اراده عملی را انجام میدهد یا ترک میکند .
-
نیرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: niru) عاملی که میتوان به وسیلهی آن کاری را انجام داد یا در کسی یا در چیزی اثر گذاشت ، قدرت، توانایی ، قوه ، قدرت بدنی ، زور ؛ (به مجاز) افراد دارای توانایی ؛ (در قدیم) کمک ، یاری ؛ (در قدیم) استعداد ، قابلیت .