کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تمام خرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
امیرهاشم
فرهنگ نامها
(تلفظ: amir hāšem) (عربی) امیر و پادشاه شکننده و خرد کننده ، حاکم و فرمانده شکننده و خرد کننده و ... .
-
خردمند
فرهنگ نامها
(تلفظ: xaradmand) دارای خرد و قدرت اندیشه ، عاقل .
-
سونیا
فرهنگ نامها
(تلفظ: suniyā) (ترکی - فارسی) (سو = نور + نیا) نورِ نیاکان ؛ (در یونانی) خرد و عقل .
-
اسپنداد
فرهنگ نامها
(تلفظ: espan dād) (اوستایی) (= سپنداد) ، از نامهای خاص در عهد باستان ، به معنی مقدس آفریده یا آفریدهی (خرد) پاک .
-
آهنگ
فرهنگ نامها
(تلفظ: āhang) قصد ، عزم ، صوت ، نیت ، اندیشه ، خرد ، اراده ، سیما ، قیافه ؛ (در موسیقی) لحن ، ملودی ، قطعهی موسیقی .
-
آوید
فرهنگ نامها
(تلفظ: āvid) دانش ، خرد ، عقل . (در زبان اوستایی کلمههای ' آوید ، وید ، ویدا ' هر سه به یک معنی به کار رفته است).
-
اسفندیار
فرهنگ نامها
(تلفظ: esfand yār) (اوستایی) مقدس آفریده یا آفریدهی (خرد) پاک ؛ (در اعلام) پسر گشتاسب که به روئینتن معروف بود و در نبرد با رستم از پای در آمد.
-
فرنوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: far nuš) نام عقل فلک قمر که به عربی عقل فعال گویند و به فارسی خرد کارگر نامند . (از واژههای دساتیر می باشد) .
-
مینو
فرهنگ نامها
(تلفظ: minu) (در ادیان) بهشت ، فردوس ؛ (در پهلوی) این واژه مینوک و صورت اوستایی آن مَئینیَوَ به معنی روان ، خرد و روح آمده است .
-
مهبود
فرهنگ نامها
(تلفظ: mah bud) وزیر و گنجور بیدار دل انوشیروان که دلی پر خرد و رایی درست داشت و پیوسته در جستجوی نیکنامی بود و انوشیروان در بزمها بجز از دست وی غذا نمیخورد .
-
فرهنگ
فرهنگ نامها
(تلفظ: farhang) پدیدهی کلی پیچیدهای از آداب ، رسوم ، اندیشه ، هنر ، و شیوهی زندگی که در طی تجربهی تاریخی اقوام شکل میگیرد و قابل انتقال به نسلهای بعدی ؛ قاموس و لغتنامه ؛ (در گفتگو) به معنی ادب ، شعور یا تربیت اجتماعی ؛ (در قدیم) به معنای علم ...
-
هاشم
فرهنگ نامها
(تلفظ: hāšem) (عربی) (در قدیم) شکننده ، خرد کننده ؛ (در اعلام) نام ابن عبد مناف از اجداد پیغمبر اکرم (ص) معروف به هاشم بن عبد مناف ؛ هاشم نیز نام یکی از اصحاب حضرت رسول اکرم (ص) است .